ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

آقای من بیا...

 

آقای من!
مولای غریب و تنهای من!
پدر مهربان اهل عالم! 

می خواهم غربتت را حکایت کنم؛ غربتی که دوازده قرن است ریشه دوانیده؛ غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته؛ غربتی که حتی برای برخی محبانت، غریب و ناشناخته است؛ غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولد تو بر آن گریسته اند.
من از تصویر این غربت و غم ناتوان ام.
… از آنانی بگویم که خاطر شریف تو را می آزارند؟ (1) از آنها که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی می کنند؟ از آنها که چنان برق شمشیرت را به رخ می کشند که حتی دوستانت را از ظهورت می ترسانند؟ از آنها که تو را به دور دست ها تبعیدمی کنند؟ از آنها که تو را دست نیافتنی جلوه می دهند؟ از آنها که به نام تو مردم را به دکه های خویش فرا می خوانند؟
… از خود آغاز می کنم که اگر هر کس از خود شروع کند، امر فرج اصلاح خواهد شد. می خواهم به سوی تو برگردم. یقین دارم بر گذشته های پر از غفلتم کریمانه چشم می پوشی؛ می دانم توبه ام را قبول می کنی و با آغوش باز مرا می پذیری؛ می دانم در همان لحظه ها، روزها و سال های غفلت هم، برایم دعا می کردی. من از تو گریزان بودم؛ اما تو هم چون پدری مهربان، دورادور مرا زیرا نظر داشتی … العفو … العفو!

آیا بی‌حجابی؛ آزادی است؟

روی سخنم با شماست که میگی بی‌حجابی آزادیه، حجاب محدودیته،‌ حجاب اجباره، بی‌حجابی یعنی آزادی اندیشه ... تا حالا یه دفعه به اینا عمیقا فکر کردی؟ یا چون مدام داری دیگران رو به بی‌فکری متهم میکنی فرصت نکردی فکر کنی؟ می‌خوام ازت بپرسم :

بی‌حجابی؛ آزادی از چی؟ آزادی در چی؟ آزادی برای چی؟

 

همراهان گرامی  ممنون میشیم اگر نظراتتون روهم مرقوم بفرمایید.

 


دارم فکر می‌کنم ... می دونی به چی...؟ دارم فکر می‌کنم که ماشاا... بزنم به تخته ایرانی‌ها تو همه چی سرن... از تاریخ و تمدن گرفته تااااا... تا نظریه‌پردازی، مثلا ببین غربی‌ها چقدر زحمت کشیدن، چقد وقت گذاشتن، چقدر هزینه کردن!!! مارتین لوتر و کارل پوپر و شلایر ماخر و غیره و غیره ... تربیت کردن تحویل بشریت دادن. ما همه اینا رو یه جا با هم داریم. یه جورایی آچار فرانسه...گرفتی؟

آفرین...داش فرج رو می‌گم؛ فرج دباغ ... الانا بهش میگن دکتر سروش!! چه اصطلاحاتی‌ام می‌گه (آزادی از و آزادی در و...) چه نخبه‌ای داریم قدرشو نمی‌دونیم! خودمونیمآ ولی خب از حق نگذریم تفکراتشونو ... ببخشید تفکراتشو (مال خودِ خودِ داش فرجِ، از هیج جا هم تقلب نکرده) داریم مو به مو اجرا می‌کنیم.

خیلی‌ها مصداق کامل حرفاشن!! مثلا بزرگ‌ترین صاحبان تجربه دینی پیرزنا هستن. یه سری هام به عنوان نماینده زن اسلام اصلاح شده، معرفی می‌شن!!! جایزه نوبل هم می‌گیرن. احسنت... به شیرین خانوم ...
یادمه ننه تاریخ می‌گفت: شیرین خانم اوایل انقلاب در مورد حجاب نیویسندگی‌ام می‌کرده جون تو! بعدش نمی‌دونم چتو شد! تجربه دینی‌ای چیزی بهش دست داد که ییهو ایشونم به اوشون دست داد، البته به ژاک شیراک. آره می‌گفتش که شیرین جون از اینکه ژاک شیراک دستشو به گرمی فشرده ابراز افتخار می‌کرده ...!

خلاصه ننه تاریخ انگشت به دهن مونده بود که ننه شیرین چطوری تونسته توی یک حرکت ماهرانه به این سرعت اسلام رو اصلاح کنه و تحویل جوامع بشری بده و جایزه‌ام بهش بدن. چه سخاوتی دارن این غربی‌ها! ما ایرانی‌ها باید تو سخاوت جلوشون لنگ بندازیم. خب رو راست بگم... وقتی فکرم به اینجاها می‌رسه، به آدم‌هایی که چه راحت به عروسک‌های خیمه شب‌بازی شیطان تبدیل میشن، نمی‌دونم چرا فکر می‌کنم نباید بی‌تفاوت باشم ... رو راست‌تر بگم، نباید سیب زمینی باشم.

وقتی به اینجا می‌رسم یاد خودمون می‌افتم؛ خودمون یعنی ما دانشجوا ... دختر یا پسر ... باحجاب یا بی‌حجاب ... با استدلال یا بی‌استدلال... با استدلال از قرآن و سنت و روایات... یا با استدلال آقا فرج و شیرین خانم...

روی سخنم با شماست؛ شما که میگی بی حجابی آزادیه، حجاب محدودیته،‌ حجاب اجباره، بی‌حجابی یعنی آزادی اندیشه ... تا حالا یه دفعه به اینا عمیقا فکر کردی؟ یا چون مدام داری دیگران رو به بی‌فکری متهم میکنی فرصت نکردی فکر کنی؟ می‌خوام ازت بپرسم آزادی از چی؟ آزادی در چی؟ آزادی برای چی؟
 
آیا منظور تو اینه؟ آزادی از حجاب در جامعه (دردانشگاه) برای...!!! برای چیشو دیگه خدا میدونه. آره؟ اگه فکر می‌کنی من می‌گم حجاب محدودیت نیست و مصونیت است و فلان است... اشتباه می‌کنی.

من می‌گم حجاب آزادیه؛ آزادی از گناه در جامعه اسلامی برای خدا.  بله عزیز ِمن، واسه ما، برای چیه، خودِ خداست ... شما چرا بی‌حجاب میای بیرون؟ چرا با بی‌حجابیت مانع آزادی ما میشی؟ مگه آزادی تو مقدم تره از آزادی ما؟ اگر برهنگی تمدن است، قطعا حیوانات متمدن‌ترین موجودات روی زمین‌اند.

از نگاه دین سلامت شخص را تقوای او تعیین می‌کند و چون بی‌حجابی هم یک نمونه از بی‌تقوایی است پس بی‌حجابی یک مَرَض است؛ یک مرض مسری، ولی علاج داره.
 
اگه به این سن و این موقعیت (قشر فرهیخته جامعه بودن) رسیدی و هنوز معنی و فلسفه حجاب رو نمی‌دونی، باید بگم مشکل از خودته، اگرم نمی‌خوای بدونی اون دیگه مشکل خودته. بعد ازگذشت سی و چند سال از عمر یک حکومت مردمی اسلامی اون کسی که باید بیدار می‌شد، شده ولی کسی که خودش رو به خواب زده، محاله بیدار شه، همون بهتر که خوب به خواب بره.

اصلا بی‌حجابی یک عقیده نیست که آن را در چارچوب آزادی عقیده قرارش دهیم و مصون بماند، بی‌حجابی یک انحراف است که باید جلوی آن را گرفت.

شاید خیلی وقت است که در مرحله زبانی امر به معروف مانده‌ایم. اگر به همین شکل  پیش برویم انقلاب ما هم به جایی می‌رود که انقلاب فرانسه رفت. اصلا مشکل ما اینه که جبر نیست، اگر بود اونوقت می‌دیدیم اعجاز اجبار رو...!

اگر مسترها و موسیوهای شامپاین خور میتونن تو دانشگاهاشون مانع حجاب اسلامی بشن، قطعا حاج آقاهای زمزم خور هم می‌تونن حجاب رو اجباری کنن...! چه اشکالی داره؟ اونا که ادعای آزادی اندیشه شون می‌شه، چرا با تهدید به اخراج مانع حجاب میشن؟ آهاااای...دموکراسی، جواب منو بده... چرا هرکی با هر به اصطلاح عقیده‌ای!!! و هر عمل کثیفی (همجنس باز و ...) می‌تونه هر قیافه‌ای داشته باشه، ولی یه مسلمون با عقیده پاک اسلام ناب محمدی نمی‌تونه...؟؟ حالا ابداع چند هزارساله قوم لوط شده سند حقوق بشر غرب ... پس چرا به ما می‌گویند مرتجع؟

دوست من، دانشجوی ایرانی آیا تا به حال به اینا فکر کردی؟ حالا روی سخنم با توست؟ تویی که اگر بدانی کسی تو را به بازی گرفته عصبانی می‌شوی و ساکت نمی‌نشینی! تویی که به قول ما دانشجوها سیب‌زمینی نیستی و نمی‌خواهی دیگران هم تو را سیب زمینی فرض کنند. آیا تا به حال فکر کردی غربی‌هایی که به خاطر یک دلار آدم می‌کشند، چرا وقتی خود در اوج بحران اقتصادی اند هزاران دلار هزینه کرده و برای ما شبکه BBC فارسی راه اندازی می‌کنند؟ آیا تا به حال فکر کردی که خط قرمز لیبرالیسم و دموکراسی و ... چیست؟

بله دانشجوی ایرانی، خط قرمز اینا اسلامه ... به قول خودشون هیچ سخنی فوق چون و چرا نیست ...! پس یعنی فقط لیبرالیسم اونا فوق چون و چراست؟؟ باید خدا نیست رو بپذیریم تا متمدن و آزاد اندیش باشیم...؟؟! هستند آدمک هایی که روح و فطرت انسانی‌شان را به ناچیز فروختند؛ آدمک‌هایی که اگه مجوز قانونی داشته باشن، حتی علیه خدا هم راهپیمایی می‌کنن... امام زمان رو تو حکومت خودش استیضاح می‌کنن... و امام حسین رو خشونت طلب می‌خونن...! باور کن اینا رو من نمیگم. اینا رو مسلمان زاده‌های خسته از اسلام گفتن، مردان خسته از مردانگی!

می‌دونی چرا این همه جنبش و نهضت و ایسم و ایسم و هزاران ایسم دیگر جواب نمی‌ده؟ چرا همش دارن عوض میشن؟ چون تنها مکتبی که با ما معامله انسانی کرده، اسلامه...! وقتی به اینجا می‌رسم سر به سجده می‌ذارم از اینکه مسلمونم ... خب حالا تو بگو اگه چیزی مضرِ به 70، 80 سال دنیای منه باید جلوشو گرفت، اما اون چیزی که مضرِ به بی نهایتِ منه، نباید....؟؟؟

من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست  
تو هم ز روی اجابت چنان بخوان که تودانی

مخ زنی

سکوت داخل تاکسی حاکم بود گزارشگر رادیو خانواده ؛از سالن دادگاه گزارش می داد گزارش دختر کم سن و سالی رو که میخواس زن دوم آقایی بشه که یه فرزند داره

گزارشگر: چرا با این مرد میخوای ازدواج کنی؟

دختر: باهم حرف زده ایم این آقا از دردهاش برام گفته زنش نتونسته به او و فرزندش محبت کنه و... (صدای گریه و ناله زنی هم می اومد که بعدها گزارشگر او را مادر دختره معرفی کرد)

دیگه به مقصدم رسیده بودم از تاکسی پیاده شدم

آنچه به نظر می رسید شازده پسره !مخ دختره رو خورده بود (مخ زنی) و تا زمونیکه دختره متوجه نشه چه کلاهی به سرش رفته نمیشه براش کاری کرد

واما مخ زنی یعنی چه؟

مخ زنی-منجاب

دخترها سرشار از عواطف و احساسات بکر و تازه هستند که اگه پدر و مادر نتونند این احساساتو پر کنن و اگه دخترا نتونن صبر پیشه کنن

 در جای دیگه شازده پسرایی پیدا میشن که از این احساسات دخترونه نهایت سوء استفاده را بکنند و در جهت اهداف خودشون که همون بهره کشی جنسی و اقتصادی است بکار بگیرند

وقتی پسری با عملیات ویژه (تیکه پرونی، اس ام اس،شیک پوشی وغیره ) با یه دختره به تنهایی بتونه در نیمکت پارکها و یا کوچه های خلوت صحبت کنه و این اجازه رو هم دختره به پسره بده

اونوقته که مخ زنی شروع میشه پسره وارد فاز احساسات میشه و از شیوه های مختلفی استفاده میکنه

گاه از مصییبتهایی که(خدا نصیب گرگ بیابون هم نکنه) براش افتاده حرف میزنه و گاه از اینکه چگونه در مقابل این ناکامی خم به ابرو نیاورده حرف میزنه پسره اگه روانشناس خوبی باشه درست

 حرفهایی رو میزنه که دختره دوس داره بشنود اگه لازم بدونه که بتونه اعتماد دختره را جلب کنه وارد فاز مذهبی هم میشه و سجاده آب میکشه از زیارات و حج رفتناش میگه

اگه احساس کنه دختره رؤیاهاشو در اروپا میبینه از توالت رفتنش در فلان کشور اروپایی حرف میزنه تا اینکه با فلان خواننده در فلان هتل عکس انداخته

و این داستان با گل خریدنها،بستنی خوردنهاو… ادامه پیدا میکنه تا اینکه مخ دختره هک میشه حالا دیگه دختره در اختیار پسره اس و باقی قضایا

منجاب - مخ زنی پسرها و متقابلا..

از جمله نشانه هایی رو که می توان برای دخترانی که مخ زنی شدن شمرد

1.       در مقابل هر گونه نصیحت و پند که از طرف والدین و یا دوستان در مورد دوس پسره میشه حالت تدافعی وعصبانیت بخود میگیره

  1. اس ام اس بازی ها و بیرون رفتنا و بی قراری دختره بیشتر میشه
  2. در حالت حاد اعتماد دختره اونقدر بیشتر میشه که اسرار خانواده را اعم از آلبوم خانوادگی گرفته تا دفتر خاطرات و البته اسرار داخل موبایلشو در اختیار پسره قرار میده
  3. دختره خواستگارانشو جواب میکنه بامید پسره و دوس پسره هم هی زمانو عقب وجلو میکنه
  4. دختره حاضره دانشگاهشو و حتی آینده اش رو به خاطر پسره به تعویق بندازه
  5. و بقیه را شما بگین

خنده دار ترین ها!!!

چقدر خنده داره که یک ساعت عبادت به درگاه الهی دیر و طاقت فرسا میگذره

 ولی 60 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره!

  

 

 چقدر خنده داره که 100  هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما

 وقتی که با همون مقدار پول به خرید می ریم کم به چشم میاد!

 چقدر خنده داره که یه ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یه ساعت  فیلم دیدن به سرعت میگذره!

 چقدر خنده داره که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می کنیم

 چیزی به فکرمون نمی یاد تا بگیم اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرف بزنیم

 هیچ مشکلی نداریم!

 چقدر خنده داره که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمان به وقت اضافه می کشه  لذت می بریم و از هیجان تو پوست خودمون نمی گنجیم اما وقتی که مراسم دعا  و خطابه و نیایش طولانی تر از حدش می شه شکایت می  کنیم و آزرده خاطر  می شیم!

 چقدر خنده داره که خوندن یه صفحه و یا بخش از قرآن سخته اما خوندن 100

 صفحه از پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه!

 چقدر خنده داره که سعی میکنیم ردیف جلو صندلی های یک کنسرت یا مسابقه رو رزو کنیم اما به آخرین صفهای نماز جماعت تمایل داریم!

 چقدر خنده داره که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه  روزمره خود پیدا نمی کنیم اما برای بقیه برنامه ها رو سعی می کنیم تو آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!

 چقدر خنده داره که شایعات روز نامه ها رو به راحتی باور می کنیم اما

  سخنان خداوند در قرآن رو به سختی باور می کنیم!

 چقدر خنده داره که همه مردم می خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری  در راه خدا انجام بدن به بهشت برن!

 چقدر خنده داره که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال می کنید به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته شود همه جا را فرا می گیرد اما وقتی که سخن و پیام الهی  رو  می شنوید دو برابر در مورد گفتن و یا نگفتن اون  فکر می کنید!

 

خنده داره . اینطور نیست؟!

 

دارید می خندید؟

 

دارید فکر می کنید؟

 

این حرفارو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاس گذار باشید که او خدای  اعلی و دوست داشتنی است.

 

خنده داره؟ ...... نه   تاسف آوره

 

یا علی

امام زمان و ساندیس

صبرم از کاسه دگر لبریز است  

اگر این جمعه نیاید چه کنم!  

آنقدر من خجل از کار خودم  

اگر این جمعه بیاید چه کنم؟!  

 

تو بیا کین دل ما طاقت هجران ندارد 

یکی از دوستان در قسمت نظرات پستهای قبلی نوشته بود ساندیس خور ... 

میخواستم دعوتش کنم ۲۲ بهمن حتما تشریف بیارن چون ساندیس میدن... 

شنبه، با برو بچه  می رویم راهپیمایی ُ یکی از بچه ها  می‌گفت 22 بهمن نوشابه و ساندویچ هم می‌دهند. ما 22 بهمن هم می‌آییم. برای چنین ملتی که جانش بر کف است، جان باید داد. جمهوری اسلامی به مردمش می‌رسد؛ حرفی هست؟! ما با رهبرمان آنقدر «نداریم» که هر وقت اراده کنیم، چفیه‌اش را می‌گیریم؛ حرفی هست؟! آنقدر دوستش داریم که با یک اشاره‌اش نشانی خیابان انقلاب را می‌گیریم و می‌آییم. ساندیس هم می‌خوریم؛ حرفی هست؟! سران غرب، به فکر مردمان خود باشند که اول سال نو از سرما یخ نزنند. ما اینجا رابطه‌مان با رهبرمان گرم گرم است. خاک بر سرت سارکوزی! به ما چه که مردم فرانسه می‌خواهند سر به تن تو نباشد؟! نظام ما با ساندیس و نی و تی‌تاب و هوندا 125 همه حیثیت «همه ابرقدرت‌های دیگر+1+5» را به بازی گرفته. ما تا ساندیس داریم بمب هسته‌ای می‌خواهیم چه کار؟ حالا دیدی که ما چرا انرژی هسته‌ای را برای مصارف صلح‌آمیز می‌خواهیم؟! شما هر وقت نی ساندیس نظام ما را حریف شدید، آن زمان حرفی نیست، ما هم می‌رویم سراغ نیزه.
راستی! یادم رفت بگویم، برای این دل‌نوشته که تقدیمش می‌کنم به مولایم خامنه‌ای، 2 تا ساندیس گرفتم، یک تی‌تاب، حرفی هست؟!  

راه پیمایی 

ساندیس جمهوری اسلامی شراباً طهوراست. آب زمزم است. آب زمزم ما، ساندیس‌های جمهوری اسلامی‌اند نه چشمه‌ای که اختیارش دست سعودی‌های شیعه‌کش است.

دلم برایش تنگ می شود

امروز مولایتان را دیدم، چقدر زیبا بود!

نمی دانم چرا با یک نگاه، با همان نگاه اول، عاشقش شدم.

مولای شما، همانیست که ما ماه‌هاست در میدان‌های قیام‌مان به دنبالش می‌گردیم.

مولای شما، همانیست که سال هاست آرزویش را داشتیم.

مولای شما، چقدر خوب می‌فهمد، چقدر خوب صحبت می‌کند، چقدر خوب نگاه می‌کند.

مولای شما، همان حرفی را می‌زند که من سال‌هاست در دل خود فریاد می‌زنم.

چرا اشک می‌ریزم؟ این اشک‌ها دست خودم نیست!

اشک‌هایم نشان‌دهنده‌ی عشق من است به او

نمی دانم چرا با یک نگاه، با همان نگاه اول، عاشقش شدم.

شنیده‌ام که مولایتان مظلوم است. شنیدم ولی نفهمیدم چرا!

شنیده‌ام که مولایتان گاهی، از دست نامردمان، با امام زمانش درد دل می‌کند.

شنیده‌ام که مولایتان ندای “این عمار” سر داده است!

شنیدم ولی نفهمیدم چرا!

ای کاش ما هم حسینیه امام خمینی داشتیم.

ای کاش ما هم می‌توانستیم شعار بدهیم: این همه لشکرآمده ** به عشق رهبر آمده

ای کاش ما هم چنین رهبری داشتیم تا جانمان را فدایش می‌کردیم.

دلم برای امام خامنه‌ای تنگ میشود، ولی

ولی از امروز می‌خواهم همه دنیا بدانند که مولای من امام خامنه‌ای است.

حتی اگر هزاران کیلومتر از او فاصله داشته باشم.

حتی اگر برای درک صحبت هایش نیاز به مترجم داشته باشم.

حتی اگر باید تنها به دیدن عکسش اکتفا کنم.

حتی اگر تا آخر عمرم هم دوباره او را از نزدیک نبینم.

*

افتخار

عشق از نوع مذهبی - دختران پیشونی سفید

وقتی اون روز تو باغ همه ی خانومها رو جو گرفته بود و جلوی همه قهقه می زدن   و شوهراشون هم بی خیال نشسته بودن و تماشا می کردن وقتی منو هم به جمعشون دعوت کردن ؛ آروم تو گوشم گفتی: «مواظب وقار و متانت ات باش عزیزم اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری وقتی حواسم نبود و کمی روسری ام لیز خورده بود و موهام دیده می شد با لبخند گفتی:«موهات بیرونه ها خانومی!»درحالی که موهام رو قایم می کردم نگاهی به زنهای اطرافم تو خیابون انداختم. شرم آور بود. شوهراشون چه بی خیال... اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری وقتی درعین حال که منو به فعالیت اجتماعی و درس خوندن  و فعالیت در دانشگاه تشویق می کردی؛ هرازچندگاهی یادآوری می کردی که:«غرور زن در مقابل مردان غریبه بجا و خوبه ))اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری وقتی اون روز آقای .... همسایمون اومده بود دم در. چادر سر کردم و رفتم قبض ها رو ازش گرفتم .برگشتم دیدم با لبخند بهم خیره شدی . گفتی: «خوشم اومد چه مردونه برخورد کردی, بدون عشوه و طنازی» اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داریوقتی اون روز تو مجلس عروسی یهو همه رو جو گرفت و زن و مرد قاطی شدن و... مردهای دیگه با چه لذتی به تماشا نشسته بودن.

تو مثل برق از جا پریدی و زدی بیرون. پشت سرت اومدم . گفتی:«متشکرم که اونجا نموندی))     اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری- 

چنان نشسته ای به دل که باورم نمی شود**  

 از آسمان رسیده ای نگو زمین ؛که باورم نمی شود....



                   

نقل از وبلاگ پس از هبوط  http://bir-bakhish.blogfa.com/cat-6.aspx

تبریک و نهنیت

  

امروز، خورشید مهربان تر از همیشه بیدار می شود. روز از شانه های تو آغاز می شود تا جهان، بزرگی ات را ببیند؛ چون بزرگی ابراهیم خلیل علیه السلام در برابر بتانی که فرو ریختند. ملکوت را در دست هایت به تماشا می گذارند تا رسولان بی رسالت دنیازده، بهشت را پیچیده در قنوتت به تماشا بنشینند.جهان، خلاصه ای از لبخند توست که امامتت را تمام آبشارها قیام می کنند و جنگل ها قامت می بندند.بزرگی؛ چون پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله . بزرگی؛ چون وحی، چون پدرانت ردای پیامبر صلی الله علیه و آله بر دوشت آواز عدالت سر می دهد و شمشیر سرْ شکافته پدر بزرگوارت علی علیه السلام ، در دست هایت مشق عشق می کند. چشم هایت بوی مهربانی زهرا علیهاالسلام می دهد. امروز، روز بزرگی توست؛ بزرگی تو بزرگ تر از تمام پیامبران است. بزرگی تو سال ها خواهد بود؛ بزرگی تو از ازل آغاز شده و با ابدیت به پایان می رسد.خدا از امروز، تو را بزرگ تر از هر کسی می خواهد.

امروز از آن توست؛ مثل تمام فرداهای نیامده، مثل تمام دیروزها، مثل تمام روزها، هفته ها، ماه ها و سال ها. تمام فصل های سال، نامت را از بر کرده اند؛ مثل تمام درخت ها و آب ها. امروز، روز آغاز مهربانی خداوند با دنیاست، روز مهربانی تو با جان های تشنه ما. امروز، روز آشنایی و آشتی لبخند و آینه هاست؛ روز شکوفا شدن گل های محمدی در دامنه نام شکوهمند تو. امروز، عطر گل های محمدی فراگیر می شود و باغ های عصمت، در شکوه امامتت شکوفه خواهند کرد، با نفس های معطرت.

امروز، فروردین ها از لبخند تو شکوفه خواهند داد و اردیبهشت ها با نفس هایت بهشتی می شوند.ابدیت در تو خلاصه می شود و شادی، با لبخندت به نهایت کمال می رسد. بعد از امروز، جهان آغاز می شود؛ جهان از امروز، دوباره متولد خواهد شد.

پیش از این، نمرودها، رودهای آتش را گرداگرد زمین شعله کشیده بود؛ اما امروز با تو دنیا سربلند بیرون می آید از این همه آتش طغیان.

مانند ابراهیم خلیل، آتش ها را گلستان کرده ای. امروز، نوح، کشتی نجاتش را به دست تو می سپارد تا سینه سخت ترین توفان ها را به سمت ساحل های امن بشکافی. ای منجی، ای یگانه منجی! از امروز، سکان هدایت بشر به دست توست. از امروز، شادی های ما آغاز خواهد شد؛ مثل غم های طولانی تو. بر ما ببار، ای رحمت بی کران خداوند!

بر ما ببار که سال هاست کویر سینه هامان، تشنه باریدن زلال توست.

تسلیت باد این غم جانکاه

 

سامرا؛ بهشت ویران.

سامرا؛ غم غربتِ غم یار. 

سامرا؛ سند مظلومیت شیعه.

سامرا؛ حدیث غربت.

سامرا؛ زخمی بر دل (قلب) شیعه.

سامرا؛ بقیع دوم.

سامرا؛ حدیث غمبار شیعه.

سامرا؛ در قلب هر شیعه.

سامرا؛ میراث دار بقیع.

خرابی سامرا تا کی؟

نگذاریم ویرانی سامرا چون بقیع، عادتمان شود. 

 

 

شعرها، از عاقبت به خیری خود می گویند که یازدهمین عطر را نیز بوییده اند؛و حال در سوگ رفتنش شمعها روشن می کنند. 

  زمین، امروز گریان است و آسمان، طرحی از نشانه های یکریز، از سوی فرشتگان غمبار دارد. همه آسمان و زمین امروز باریدند بر غم  جانکاه یازدهمین امام نالیدند.
سامرا  امروز ، غمناک است . 

مدینه، قلمرو روشن عشق است؛ اما سالها دوریت قامتش را خمیده کرده و دیگر مدینه نیست .نشان مظلومیت شیعه است . 

تسلیت باد این غم بی پایان