ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

آن مرد داس دارد

علیرضا قلم را برداشت ودفتر مشقش را باز کرد .
نگاهی به عکس بابا انداخت ونگاهی به دفترش انداخت.
انگار چیزی اذیتش میکرد.اشک در چشمانش حلقه زده بود.شروع کرد به نوشتن.
به نام خدا
آن مرد داس دارد آن مرد با داس آمد بابا غنی سازی داد بابا جان داد…
مادرش ان را خواند وبه او گفت نمره تو بیست است .

او گفت من 20نمیخواهم.بابا هم نمره اش 20 شده بود که رفت.

عباس

عباس دنیا را رها کرد و عاشق خدا شد
شب ها نماز شب می خواند سجده های طولانی داشت.
اگر این ها نباشد و عاشق خدا نباشی خدا عاشقت نمی شود
 عباس دنیا را رها کرده بود و عاشق خدا شده بود.
شهید عباس دانشگر

عالم عشق



در عالم عشق ؛

همه چیز درسکوت رقم می خورداینهمه هیاهو برای چیست
نمیدانم
کربلا را ببین...
هرچه صدا هست در جبهه یزید است

کربلاییان آرام جان می دهند

قرار عاشقی


قرارمون این نبود،جاهای سخت قایم شی
نوبت من هنوز نشد،تو گم شدی برا چی؟!
کجایی باباجونم
حلمااینالور

پرواز

Image result for ‫علی اکبر شیرودی‬‎

هنگامی که پرواز می کنم احساس می کنم

همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم

و در بازگشت هرچند پروازم موفقیت آمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم

چون احساس می کنم هنوز خالص نشده ام تا به سوی خداوند برگردم.

اگر برای احیای اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمی گرفتم و به جبهه نمی رفتم.

پیروزیهای ما مدیون دستهای غیبی خداوند است.

این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است

و به هیچ یک از حزب ها و گروه ها وابسته نیست.

آرزو دارم که جنگ تمام شود و به زادگاهم بروم و به کار کشاورزی مشغول شوم.

شهید علی اکبر شیرودی

زندگی

زندگی در نظرم مسخره می آید ...

 چه پیروزی هایش چه شکست هایش ...

چه حیات و چه مماتش ... و چه دلخوشی هایش !

 چه امید بستن به ارزو ها

و چه ترس از قضا و قدر ...

همه و همه در نظرم مسخره می آید .. !

 به هیچ چیز و هیچ کس دلخوشی ندارم 

از هیچ چیز و هیچ کس امید و انتظاری ندارم

فقط بخاطر وظیفه بر میخیزم

و بخاطر وظیفه زندگی میکنم ...

 والا حیات بر من سنگین و

غیر قابل تحمل بوده است ...

شهید دکتر مصطفی چمران


محاسبه


محاسبه
چرتکه بینداز
نترس با خودت حساب کن
فقط تو هستی و خدا
او بینا ترین است
قبل از هر کس او دیده است
او بخشنده ترین است
به محض اینکه بخواهی خواهد بخشید

تقدیم به همسر عزیزم

روزی که بدون برنامه آمد...

ومن فکر نمیکردم که روزی او همه دنیای من شود...

و همه شیرینی اش به بی برنامگی اش بود...

...

**************