بسم الله الرحمن الرحیم
سال گذشته در چنین روزی هنگام بانگ اذان بود((الله اکبرالله اکبر))وطنین گریه های تو بود که زندگی را به پدر ارزانی کرد.آری هنگام صلاه ظهر بود که دیده بر این جهان گشودی و دل دردمند مرا میزبان قدوم پاکت کردی . دختر عزیزم ..نرگسم حال که یکسال از تولدت گذشته و تو یکساله شدی خدا را په پاکی و معصومیتی که داری قسم میدم که ظهور آخرین منجی را نزدیک بفرماید.
آمین بارب العالمین
ودیگر...
پیشاپیش حلول ماه مبارک رمضان بر همگان مبارک
وقتی روز شمار بندگی را ورق می زنی الطاف رحمت ایزدی را در لابه لای روزها می بینی بعضی از ماه ها شور و حال دیگری دارند . اصلا رنگ و بوی خدا در آنها نمایان تر است .
رجب، ماه خدا، ماه خالی شدن از غیر خدا، ماهی که ملائکه در زمین به دنبال جمع کردن استغفار مثل من و تو هستند . باید تخلیه شد باید دید روزها را چگونه گذرانده ایم . تپش قلبهایمان با کدام طنین موزون می نواخت .
آیا با نوای استغفار (استغفرالله و اسئله التوبه) در این میکده دل را گشوشده ای؟ ! و آیا . . .
گام ها را فراتر می نهیم تا به کعبه مقصود رسیم . شعبان از راه می رسد . آن هنگام که ظرف بندگی تو از تب هوای نفس اماره خالی شد شعبان با طلوعی سرشار از لبریز از شکوفه های محمدی و عطر ال الله از راه می رسد و قدم بر خانه دل می گذارد . می آید تا این منزل بود را به دسته گل های از ذکر و معنویت بیارآیی . هر چه گام به جلو برمی داریم احساس سبکی در ما ایجاد می شود .
و دیگر هنگامه جلای دل است . دلی که رجب را وقف پیرایش آن در شعبان را وقف آرایشش کرده ایم . مهربانا شکرت که این گونه مرا، اعضاء و جوارحم را، زبانم، چشمم را، گوشم را و همه وجودم را میهمان این خوان با کرامتت کرده ای، میهمانی که حتی چشم بر هم نهادن آن نیز عبادت است .
آرام آرام دلنشین و سبکبال پاسی را بر بال ملائک می گذاریم و دستان رمضان را در آغوش می گیریم پای بر شمارش معکوس دل می گذاریم و به سوی عشق و مستی در دست .
به ماه خدا نزدیک شده ایم . نوای رحمت ایزدی به گوش می رسد . در قلب زمان اعظم ملائکه آسمان بر زمین می آیند تا بالهایشان را فرش پای ملکوتیان کنند . آمدند تا تو را بخرند . آیند تا تو را نزد آن معبودی ببرند که خریدار هر یوسف بد سرشت است .
لیالی قدر در انتظارند تا فانوس عشق و عاشقی را بنوازند . معشوقه دل عطر شفا و رحمت را می گستراند، دلبری می کند تا تو را که عاشقی و مجنون، ناز او را بخری .
آمده ام به کوی تو گر تو کنی نگاه من
و آنجاست که این عبد سراپا تقصیر روی به سوی حقیقت عالم می کند و منشور آینده ای مبهم را از دست مولامان حجة بن الحسن (عج) بر می گیرد .
خدایا چه می شود ما را این شب، پر از رحمت و برکت، اما رسم مجنون شدن را نمی داینم، نمی دانیم که اگر لیلای عالم کاسه گدایی تو را می شکند . تو را دوست دارد و در انتظار یک نگاه پر از نیاز توست . شب قدر آمده است تا تویی که خسته عالم دنیایی، خسته بندگی تن شده ای . چنگ در ریسمان معنویت زنی و قرآن را که سرچشمه معنویات عالم است با زبان اشک بیارازی با زبانی که تحفه قدح بار است، با زبانی که کیمیای جلای دل است . آن محبوبه ای که شنزار گونه های عاشقان را آبیاری می کند تا نهال خوف و رجا در آن برویاند .
شبنمی که اگر لیلای مجنون، گوشه چشمی (نیم نگاهی) بر آن کند همه گناهانت اگر به عدد ستارگان آسمان باشد آمرزیده می شود . آری باید این اشک ها را تحفه قدم او کرد .
لطیفا! حال که در رحمتت را به روی ضعیفان و ثروتمندان معنویت گشوده ای و حال که من ناچیز قلب رمضان را که با شستن خون در رگها جاری می کند در آغوش خود می فشارم . چگونه می شود این عاشقی که در دام بلای دوست گرفتار است به خود واگذاری؟
چگونه می شود آن حال و هوای شبهای قدر را از من بستانی تا در این بحر فانی دست و پا زنم . . .
چگونه؟ !
ای الهه ناز! با همه نیاز، به درگاه تو آمده ام تا قلم عفو بر در دریای گناهانم بکشی که که با دیدگانی پاک به زیارت آقا حجة بن الحسن (عج) برسم .
ای محرم راز! با دل پر سوز و گداز، آمده ام تا به ماه رمضان و شب قدر حلقه گمشده انسانیتم را بیابم که مگر سالک راه تو شوم . ای خدای بی نیاز! با عطش و عشق و نیاز آمده ام تا به حق بهترین بندگانت، به حق سید رسولانت و به حق ناله های عصمت عالم ما را هم رنگی الهی بزنی تا خدایی خدایی شویم .
آمین یا رب العالمین
جمعه یعنی یک بغــــل دلواپسی
جمـــعه یعنی گــــریههای بیکسی
جمعه یعنی روح سبـــز انتـــظار
جمعه یعنی لحــــظههای بیقــرار
بـیقـــــرار بیقـــــراریهای آب
جمــعه یعنی انتــــــــظار آفــــتاب
جمعه یعنی ندبهای در هجر دوست
جمعه خود ندبهگر دیــدار اوست!
جمعه یعنی یک کـــــویر بیقرار
از عطش سرخ و دلش در انتظار
انتــــظار قطـــــره باران عشــق
تا فروشوید غم هجــران عشــــق
جمعه یعنی بغــض بیرنگ غـزل
هـــق هــق بارانی چنــگ غـــزل
زخمهای از جنس غم بر تار دل
تا فرو شویَد غـــــم هجــــران دل
جمعه یعنی روح سبــز انتـــظار
جمعه یعنی لحــظههای بـیقـــرار
بـــیقرار بیقـــــــراریهای آب
جمعه یعنی انتـــــــظار آفــــــتاب
آقای دکتر احمدینژاد ، یادم میاد تو یه وبلاگی خوندم : در مهرماه سال 1383، در جلسهای که در دفتر شهردار تهران در جنوب پارک شهر برگزار شده بود ، نکتهای را گفته بودید که خواستم به شما یادآوری کنم خواستم نصیحتتان کنم .البته این را هم بدانید که من کوچکتر از آنم که بخواهم شمارا نصیحت کنم ولی وقتی به یاد نامه چند نوجوان می افتم که به امام راحل نوشته بودند و میخواستند امام خمینی (ره)را نصیحت کنند وآن جواب زیبای امام (ره)را...به یادم می آوردم ... مصمم می شوم که شما را نصیحت کنم .
حضرتعالی در پاسخ به یکی از حاضران آن جلسه که از شما پرسید: "اگر محمود احمدینژاد به عنوان رئیس جمهور اسلامی ایران انتخاب شود و قصد انجام کاری را داشته باشد و یا کاری را انجام دهد و رهبر انقلاب با آن مخالفت نماید، چه اقدامی انجام خواهد داد؟ "
بیدرنگ گفتید: "آن کاری را انجام خواهم داد که رهبری امر کرده است ".
آن فرد سئوال کننده در ادامه به شما گفت: "اگر مطمئن باشید کاری که انجام میدهید، درست است، باز هم نظر رهبری را انجام خواهید داد؟ "
شما بازهم بیدرنگ پاسخ دادید: "حتماً آن کاری را انجام میدهم که رهبری عزیز دستور داده، مملکت مال ایشان است و این حق ایشان است که نظراتشان اجرا شود و قطعاً آن کاری را انجام میدهم که ایشان فرمودهاند ".
آقای احمدینژاد مطمئنم آن شب حاضران در جلسه با خیالی آسوده سر بر بالین گذاشتند، چراکه پاسخ شما با پاسخی که دیگر گزینههای کاندیداتوری ریاست جمهوری دوره نهم- چه از جریان اصولگرا و چه از جریان اصلاحطلب- داده بودند بسیار متفاوت بود.
اما باید به شما یادآوری شود که جواب سریع و بدون هرگونه حاشیه شما، با رفتار پر حاشیه امروزتان به هیچ وجه سازگار نیست.
شما را چه شده است که امروز در مقابل نظر رهبر انقلاب لحظهها را از دست میدهید؟ چه کسی به شما گفته که فردا زنده خواهید بود تا فرمان ولی را اجرا کنید؟ و اگر فردا روزی بدون اجرای امر ولی از دنیا رحلت کنید، چه پاسخی برای توجیه تعلل خود ارائه خواهید کرد؟
آقای احمدینژاد هدف، فقط یادآوری و نصیحت شما بود....
این را هم در خاطر خود بسپارید که من برای اینکه شما رئیس جمهور شوید نذرها دادم و چه گریه های توسلی که نریختم ....
آقای دکتر میدانی چرا؟؟؟ ...چون تو تنهای کسی بودی که احساس میکردم کشورم با تو آباد می شود ... چون احساس میکردم پیرو رهبری هستی ...چون احساس میکردم گوش یه فرمان ولایتی ...
و درآخر اینکه آقای دکتر چند روزی است که احساس میکنم الان واقعامثل رئیس جمهورها شده اید... جدا؛رئیس جمهور شده اید...؟
کاش مثل دوره قبل رئیس جمهور نبودید...کاش مثل دوره قبل نوکر مردم بودید...کاش مثل دور قبل( آقا محمود خودمون) باقی ماندهبودید ...محمود جان تو را چی می شود...
ضوابط پوشش در دانشگاه های آمریکا
دانشگاه آلورنیا آمریکا: جویدن آدامس، لاکزدن ناخن و پوشیدن تیشرت مجاز نیست
دانشگاه ایالتی لویزیانا آمریکا: آرایش و مدل موی افراطی مجاز نیست
دانشگاه بریگهام آیداهو:لباس چسبان و آرایش عجیب و غریب ممنوع است
دانشگاه ایالتی آرکانزاس آمریکا: لباسها نباید کوتاه، سوراخدار، خمرهای و بدننما باشند
دانشگاه ایالتی پن آمریکا: پوشیدن لباسهای لی و بدننما ممنوع است
جهت مشاهده ضوابط پوشش در دانشگاه های مربوط به ادامه مطلب مراجعه نمائید :
ادامه مطلب ...سرکرده جنبش سبز دستگیر شد |