ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

نتیجه جلوه های کاذبانه دختران ؟!

گفتم: صبح که بیدار شدید یک برگ کاغذ بردارید، بر آن بنویسید: سوداگری این است که چیزی بدهیم و در عوض چیزی بگیریم، پولی بدهیم و نانی بگیریم، وجهی بپردازیم و پارچه ای دریافت کنیم، اما اگر بگویند آنچه را که عزیزترین و گرانبهاترین است بدهید، در عوض توقع دارید چه به شما بدهند؟

صبح کرده اید در حالی که یک روز داده اید، عزیزترین و گرانبهاترین سرمایه را که عمر باشد، آن هم دوران "جوانی" و به مرگ نزدیک تر شده اید، بنویسید: در عوض این یک روز عمر دادن چه گرفته اید، این بهترین پند است!!!

….

اما دختری که بینی بیگانگان به عطرهای زننده اش، چشم بیگانگان به دکورهای تندش، حواس بیگانگان به جلوه های کاذبانه اش در مسیر عرضه و تقاضا به ایاب و ذهاب می افتد، چه می دهد و چه می گیرد؟ چه داده و چه گرفته است؟ و اگر در ژرفای ذهنیت عرضه و تقاضا به شوهر یابی متوقف شود، باز هم در برابر شوهر دختری که آغاز تمایل، ایثار از مرد بوده است، نوع برتر و بهتر بهره کدام شده است؟


برگرفته از کتاب"اولین دانشگاه و آخرین پیامبر" با موضوع"حجاب"

از شهید دکتر سید رضا پاک نژاد

کی مسافران هواپیما سر عقل می آیند ؟

قیق به خاطر ندارم این متن رو کجا خوندم ولی آنقدر زیبا و جالب بود که برای همیشه در خاطرم بماند:
یک هواپیمایی وسط اقیانوس در حال پرواز بود.یکباره خلبان هواپیما میان زمین و آسمان به رحمت خدا می رود. بین مسافران این سؤال پیش میاد که هدایت هواپیما رو چه کسی باید به عهده بگیرد! خوب معلومه است! کمک خلبان!کسی که اینکاره باشد!کسی که بلد باشد هواپیما را هدایت کند!کسی که از همون جایی که خلبان مدرک خلبانی گرفته مدرک معتبر گرفته باشد.


http://s1.picofile.com/file/7976638602/ali.jpg

ولی حالا اگر باخبر شوید یک آدم قلدری توی هواپیما پیدا شد و به زور کمک خلبان رو از کابین هدایت بیرون کشید و خودش رفت جای خلبان، و مسافران هم نتوانستند مخالفتی کنند و یا از قلدر حمایت کردند، چه چیزی به ذهنتان خطور می کند؟! حالا اصلا این شکلی هم نه! اگه مسافرین تصمیم بگیرند که عقلا [!] و ریش سفیدای هواپیما دور هم بشینند و جانشین خلبان رو انتخاب کنند چه می گویید؟ یا اصلا فرض کنیم مسافرین هواپیما تصمیم بگیرند که با رأی گیری و به شکل کاملا دموکراتیک کسی که قرار است هواپیما را هدایت کند را از بین خودشون انتخاب کنند ، چی فکر می کنید؟ اگر کسی که انتخاب شد کمک خلبان نبود چه اتفاقی می افتد؟! شما نسبت به این ماجرا چه قضاوتی میکنید؟ به نظر شما این هواپیما اصلاً به مقصد میرسد(؟!)

مسلمان های صدر اسلام هم با رحلت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) خلبان را از دست دادند. آیا کمک خلبانی در کار نبود؟ البته که بود! کمک خلبانی که مدرکش را از همان جایی گرفته بود که پیغمبر گرفته بود! همان خدایی که پیامبر را انتخاب کرده بود دستور داد تا به مردم بگوید بعد از من سرپرست شما این علی بن ابی طالب است.

****************************************************
ان الله مولای و انا مولی المؤمنین و انا أولی بهم من انفسهم، فمن کنت مولاه فعلیٌّ مولاه (یقولها ثلاث مرات و فی لفظ احمد اربع مرات) ثم قال: اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و أحِبَّ مَن أحَبَّه و أبغِض مَن أبغَضَهُ و انصُر مَن نَصَرَهُ و اخذُل مَن خَذَلَهُ و أدِرِ الحقَّ مَعَهُ حیثُ دار. ألا فیبلغ الشاهدُ الغائبَ
 یعنی: "خداوند مولی و سرور من است و من مولی و سرور مؤمنانم و بر مؤمنان از جانشان سزاوارترم . هر که را من مولی و سرورم پس علی نیز مولی و سرور او است (این سخن را سه بار و به نقل امام احمد حنبل چهار بار تکرار فرمود) سپس گفت: خدایا طرفدار کسی باش که طرفدار علی باشد و خصم آن باش که با او بستیزد. دوست بدار هر که او را دوست دارد. و دشمن بدار هر که او را دشمن دارد و یاری کن هر که او را یاری کند و خوار بدار هر که او را خوار بدارد و بگردان حق را با او هر جا که او می‏گردد به هوش باشید باید هر کس در اینجا حاضر است این سخن را به غایبان برساند. (اسباب النزول، واحدی، 150؛ فضائل الخمسة، فیروزآبادی، 1/388؛ تفسیر کشف الاسرار، میبدی، 3/181؛ و عموم تفاسیر شیعه مانند تفسیر ابوالفتوح و مجمع البیان، وافی، مجمع الزوائد، هیثمی، 9/156؛ ثمار القلوب، ثعالبی، 511)
****************************************************

بعضی ها می گویند کاری که مسلمان ‌های  صدر اسلام کردند مثل کار اول مسافران هواپیمای داستان ما بود. یعنی یک نفر به زور جای پیغمبر نشست و بقیه هم به هرعلت مجبور شدند کوتاه بیایند! تا سالها همین وضع بود. آدمهای نامربوط با قلدری جای پیامبر نشسته بودند و خلبانی میکردند!!! بعضی ها هم می گویند که مسلمانهای صدر اسلام در واقع کار دوم را کردند. یعنی تعدادی از ریش سفیدان و سران قبایل دور هم جمع شدند و جانشین پیغمبرخدا را انتخاب کردند!!! و البته امیرالمؤمنین اصلاً جزء گزینه ها نبود! اینکه کدام یک از این موارد اتفاق افتاده خیلی مهم نیست. مهم اینه که هر دو اشتباهات بزرگی بودند که جامعه اسلامی را به سختی دچار چالش کرد و این از حال و روز امروز مسلمان ها مشخص است!

حالا جدیداً بعضی مسلمانان منورالفکر شدند! حتی آنهایی که ادعای شیعه بودن می کنند و کمک خلبان را فراموش کردند! می گویند منظور پیامبر از "مولا" دوستی است و قرار نبود کمک خلبان جای خلبان بنشیند!فقط مسافران باید کمک خلبان را دوست داشته باشند!!!؟؟؟[شاید قیاس اشتباه باشد و هواپیما کجا و جامعه اسلامی کجا!راندن هواپیما کجا و هدایت جامعه کجا...]

غرض از همه‌ی این حرفا این بود که بگوییم «غدیر یعنی اعتماد به خدا». یعنی اعتماد کنی که خدا بعد از رسول خاتم ما را به حال خودمان رها نکرده است. یعنی اعتماد کنی که کمک خلبانی که خدا انتخابش کرده از همه بهتر می تواند ما را هدایت کند و سالم به مقصد برساند! یادمان نره! خداوند با همه بدیهای ابنای بشر، با وجود اینکه کمک خلبانها را یکی پس از دیگری خانه نشین کردند و کشتند، یکی را بعنوان ذخیره نگه داشته است. حالا کی بشه که مسافرای هواپیما سر عقل بیایند؟!!!

"خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما،خامنه ای رهبر به لطف خود نگهدار"

کسی دیگر توانایی ندارد
که زخم شیعه را مرهم گذارد
غدیر ای باده گردان ولایت
رسولان الهی مبتلایت
ندا آمد ز محراب سماوات
به گوش گوشه گیران خرابات
رسولی کز غدیر خم ننوشد
ردای سبز بعثت را نپوشد
تمام انبیاء ساغر گرفتند
شراب از ساقی کوثر گرفتند
علی ساقی رندان بلاکش
بده جامی که می سوزم در آتش
مرا آیینۀ صدق و صفا کن
تجللی گاه نور مصطفی کن

مرحوم مغفور آغاسی

بصیرت

به توکل نام اعظمت... بسم الله الرحمن الرحیم.

خدایا کمک کن به افراطی گری و بی انصافی محکوم نشویم!

 

توطئه وجود دارد، ما افراطی نیستیم 

 

به قول آقای شهیدی فرد در برنامه پارک ملت:اصلا استکبار داااریم؟مردم داااریم؟!

اولین مساله بصیرت این است که این استکبار چیست  که باید با آن مبارزه کرد؟

استکبار یعنی از موضع تکبر حرف زدن با یک ملت، کار را با تهدید پیش بردن، اگر چنین نکنید چنان خواهد شد! استکبار یعنی به خودشان حق بدهند که در امور زندگی کشورها و ملت های دیگر، دخالت های مالکانه بکنند. این معنای استکبار است. (۱)

 

با این تعریف، مستکبر چه کسی است؟!

آمریکا یک مستکبر به تمام معناست. یکی از وزرای دفاع آمریکا در برهه ای، حرف دل آمریکایی ها را زد؛ گفت: ما باید ریشه ی ملت ایران را بکنیم. ملاحظه می کنید؛ ریشه ی ملت ایران، نه دولت ایران! نه جمهوری اسلامی!

سی سال دولت آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی و علیه ملت ایران توطئه کرده،ضربه زده، هرکار توانسته کرده. اگر شما فکر کنید یک کاری بود که آمریکایی ها می توانستند بکنند و نکردند، بدانید که چنین چیزی نیست؛ هرکار ممکن بوده کرده اند. (۲)

 

ولی آنها که خواستار مذاکره و صلح هستند؟!

گاهی هم حرف های به ظاهر آشتی جویانه ای در این مدت زدند، اما هروقت که لبخندی به روی مسئولین ما زدند، وقتی دقت کردیم، دیدیم خنجری در پشت سرشان مخفی کرده اند، از تهدید دست برنداشته اند، نیتشان عوض نشده است.

خنده تاکتیکی، لبخند و روی خوش تاکتیکی، فقط بچه ها را فریب می دهد. یک ملت بزرگ با این تجربه،و مسئولین برگزیده یک چنین ملتی، اگر فریب بخورند، یا باید ساده لوح باشند، یا باید غرق در هوی و هوس باشند، بخواهند با دشمن بسازند. و الا اگر مسئولین کشور باهوش باشند، دقیق باشند،مجرب و پخته باشند،دل در گرو منافع ملت با همه وجود داشته باشند، گول لبخند را نمی خورند! (۳)

 

خب حالا چه باید کرد؟

«والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم»

"با کفار سخت گیر" . معنایش این نیست که حتما بایستی دشمن را آدم بکلی پایمال کند، نه، یک وقت اقتضای سرکوبی دارد، یک وقت هم اقتضای سرکوبی ندارد، اما در همه حال باید در مقابل دشمن سرسخت بود، خاکریزتان باید در مقابل دشمن نرم نباشد، دشمن نتواند نفوذ کند، نتواند تاثیر بگذارد. (۴)

 

اما شاید دیگر قصد دشمنی نداشته باشند!

این جور نیست که شما خیال کنید توطئه نسبت به این کشور یک توهم است؛ نه، یک واقعیت است، از همه طرف دارد توطئه می شود.

ممکن است آن کسی که در جهت آن توطئه ها در داخل کشور محور حرکت قرار می گیرد، خودش اصلا نفهمد. فهمیدن این موضوع هم ذکاوت می خواهد. بعضی ها این ذکاوت را ندارند. ما آدم ها را تجربه کردیم. نمی فهمند دارند به ساز کی می رقصند. ولی این واقعیت را عوض نمی کند، بدانند یا ندانند، این توطئه ها وجود دارد. (۵)

این نظام دشمن دارد ، دیکتاتورهای عالم هم دشمن این نظامند، سلطه گران و متجاوزان به حقوق ملت ها دشمن این نظامند. باید منتظر دشمنی بود. هشیار باشید. در عرصه زندگی سیاسی دچار خواب آلودگی نشویم،در پشت سنگرها خوابمان نبرد. اگر تو خوابت برد، باید بدانی که دشمن ممکن است بیدار باشد. (۶)

نتیجه گیری:

جمهوری اسلامی قوی تر از این حرف هاست، عمیق تر و ریشه دار تر از این حرف هاست. جمهوری اسلامی با حوادث بسیار سخت تری هم مواجه شده که بر همه آنها فائق آمده؛

حالا چهار نفر آدم هایی که یا ساده لوح هستند-حالا با هر انگیزه ای، قضاوت نکنیم- یا با نیت بد و خباثت آلود، یا با نیت نه آنچنان بد، اما همراه با ساده لوحی و بد فهمیدن قضایا، با جمهوری اسلامی مواجه شده اند، این ها نمی توانند برای آمریکا در کشور ما فرش قرمز پهن کنند؛ این را بدانند: ملت ایران ایستاده است. (۷)

 

و اما در آخر، چند کلمه ای با دوستان:

جوان های عزیز مراقب باشند، هرگونه کار بی رویه ای کمک به دشمن است. من می بینم، جوان ها گله مند، ناراحت و عصبانی، گاهی از بنده هم گله می کنند که چرا فلانی صبر می کند؟ چرا فلانی ملاحظه می کند؟

خداوند متعال می فرماید: « و البته نباید دشمنی گروهی، شما را بر آن دارد که عدالت نکنید؛ عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است...» مائده 8

بله یک عده دشمنی می کنند، یک عده ای خباثت به خرج می دهند، یک عده ای از خباثت کنندگان پشتیبانی می کنند، این ها هست، اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون هضم، انسان وارد برخی از قضایا بشود، بی گناهانی که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال می شوند. این نباید اتفاق بیفتد. من بر حذر می دارم جوان های عزیز را، فرزندان انقلابی خودم را، از اینکه حرکتی را خودسرانه انجام دهند، نه، همه چیز بر روال قانون. (۸)

 

پی نوشت:

بیانات رهبر معظم انقلاب؛

(۱) و (۲) و (۳): 88/8/12 در دیدار با دانش آموزان

۴.  88/5/31 در جمع قاریان قرآن

۵.  88/8/6 در دیدار با نخبگان علمی کشور

۶.  88/7/15 در مراسم تنفیذ حکم دهمین دوره ریاست جمهوری

۷.  88/8/12 در دیدار با دانش آموزان

۸.  88/10/19 در دیدار با مردم قم

نرمش قهرمانانه

سال گذشته یکی از رفقا درمورد لزوم رابطه و صلح با آمریکا گفت، به او جواب دادم:"آمریکا عوض شده یا ما تغییر کرده ایم؟" سکوت کرد و گفت:"خُب امام حسن(ع) هم صلح کرد" جواب دادم:"امام حسن(ع) به خاطر خیانت یارانش صلح کرد،مگر ما مرده باشیم که رهبری مجبور به صلح شوند"؛اشکش جاری شد گفت:"به خدا قسم جانم را فدای اسلام و آقا می کنم ولی دیگر حرفی نمی زنم که بوی خیانت بدهد".
آنهایی که زود فراموش می کنند،یادشان باشد ما با شمشیرهای برهنه دور خیمه‌ی سید علی آماده نشسته ایم،صلح زمانی است که طرف مقابل از خواسته هایش کوتاه بیاید و به خواسته های برحق ما گردن بگذارد.صلح یک طرفه رذالت و خاری است.

مطلبی را در فضای مجازی دیدم پاک شرمنده شدم،"نرمش قهرمانانه" یعنی این:

http://s2.picofile.com/file/7946743224/nf00314666_1.jpeg

نرمش قهرمانانه

سال گذشته یکی از رفقا درمورد لزوم رابطه و صلح با آمریکا گفت، به او جواب دادم:"آمریکا عوض شده یا ما تغییر کرده ایم؟" سکوت کرد و گفت:"خُب امام حسن(ع) هم صلح کرد" جواب دادم:"امام حسن(ع) به خاطر خیانت یارانش صلح کرد،مگر ما مرده باشیم که رهبری مجبور به صلح شوند"؛اشکش جاری شد گفت:"به خدا قسم جانم را فدای اسلام و آقا می کنم ولی دیگر حرفی نمی زنم که بوی خیانت بدهد".
آنهایی که زود فراموش می کنند،یادشان باشد ما با شمشیرهای برهنه دور خیمه‌ی سید علی آماده نشسته ایم،صلح زمانی است که طرف مقابل از خواسته هایش کوتاه بیاید و به خواسته های برحق ما گردن بگذارد.صلح یک طرفه رذالت و خاری است.

مطلبی را در فضای مجازی دیدم پاک شرمنده شدم،"نرمش قهرمانانه" یعنی این:

http://s2.picofile.com/file/7946743224/nf00314666_1.jpeg

ما هستیم

در موسم سخت ابتلا می آییم

یکشنبه به یاد شهدا می آییم

حاشا که برای  نان " ولی " بفروشیم

حالا که " علی " گفته بیا می آییم

 

22بهمن

خدایا

خدایا...

   نمی دانم که با این ناسپاسی، چگونه تمنایم را از تو طلب نمایم.

      از تو که خورشیدی را در زمستانی ترین روزهای زندگیم تاباندی،

          به خود بالیدم که چنین عزیز درگاهت بوده ام!

           اینک خورشیدم در افق آرزوها در حال غروب است؛

                و مانده ام دلتنگ در حسرت آرزوهای مانده بر دل

                                و هراس از سکوت و تنهایی ِ شب...


حجاب+محدودیت

حجاب "محدودیت" است،

برای چشم های شیطانی !!! 

توافق هسته ای

همین ابتدا به اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای و دولت  خسته نباشید و خدا قوت عرض می کنم و امیدوارم آنچه رئیس جمهور محترم به رهبری عزیز مرقوم فرموده اند هرچنه زودتر تحقق یابد.به عقیده بنده دولت تمام سعی خود را کرد و هر آنچه بضاعت داشت به میدان آورد تا به بهترین نتیجه ای که هدف گذاری کرده بود، در مذاکرات هسته ای دست پیدا کند.

صد البته توقع چنین توافقی بعد از جملات مشهور دکتر روحانی در فیلم و مناظره های تبلیغاتی ایشان می رفت و تعجب می کنم چرا برخی افراد ، گروه ها و رسانه ها ، صدایشان به هوا بلند شده که قرار ما این نبود! مگر غیر از این توقع داشتید؟! راستی جملات ایشان را در خرداد ماه و قبل از انتخابات ریاست جمهوری یادتان هست: "خیلی قشنگه سانتریفیوژ بچرخه، به شرط این‌که کشور هم بچرخد. اما اگر بنا باشد سانتریفیوژ بچرخد و کل کشور بخوابد، یعنی یک کارخانه نطنز را راه بیاندازیم و صدها کارخانه ما به خاطر نداشتن قطعات، مواد اولیه و تحریم دچار مشکل شود که یا بخوابد یا بیست درصد کار کند، این را ما نمی‌پسندیم."
اما تحلیل بنده از این توافق و اتفاقات بعد از آن
:

http://s1.picofile.com/file/8101707692/5_1.jpg

1-این توافق باید در این زمان حتماً صورت می گرفت،بنده در مورد مباحث فنی و حقوقی توافقنامه چون اشراف کامل ندارم صحبتی نمی کنم ولی در حد بضاعت و فهم خودم-از متن ترجمه شده- شاید می شد امتیازات کمتری داد و در عوض ما به ازای بیشتری گرفت.

2-چرا می گویم باید توافق در این زمان حتماً صورت می گرفت؟ دلیل آن اینست که دولت یازدهم قبل و بعد از انتخابات خردادماه 92 به گونه ای عمل کرد که تصور یک بخش بزرگ از جامعه اینطور شکل گرفت که حتماً غرب فقط در مسئله هسته ای با ما مشکل دارد و با کوتاه آمدن از برخی خواسته ها و حقوق خود در موضوع  مورد بحث می توانیم بر مشکلات اقتصادی هم غلبه کنیم. حال اگر این توافق صورت نمی گرفت این بخش بزرگ که منتظر چنین توافقی بودند سرخورده و ناامید به دنبال مقصر می گشتند و همان خطی که القاء می کرد همه مشکلات کشور در استفاده از "تمام ظرفیت علمی و فنی هسته ای" است ،گناه  آنچه هست و نیست را گردن طیف مخالف "نحوه مذاکرات" می انداخت و عده ای باور می کردند و نتیجه اینکه شعار برخی افراد در ماه ها و سالهای پیش رو می شد:"داشت همه چیز خوب پیش می رفت ولی نگذاشتند!"

3-در این مذاکرات مردم ایران تاحدودی به هم دستی و شبکه درهم تنیده استعمار پی بردند.سنگ اندازی های فرانسوی ها و رنگ عوض کردن انگلیس در مذاکره‌ی آخری و حرف های خصمانه کری و اوباما بعد از حتی توافق امضاء شده، نشان داد غربی ها هیچگاه مورد اطمینان نیستند و صادقانه با مسائل برخورد نمی کنند.مواضع دور از عقل و جنگ طلبانه اسرائیل در خلال مذاکرات نیز بار دیگر اثبات کرد دشمن درجه یک ایران،  اسرائیل غاصب است.

4-تقارن مذاکرات هسته ای ایران و 5+1 و تصویب کاپیتولاسیون در افغانستان با فشار آمریکا به مجلس لویی جرگه ودولت این کشور ، باردیگر به مردم ما یادآوری کرد نیت و هدف نهایی آمریکا در برخورد با ملتها به بردگی کشاندن و از بین بردن حقوق آنان است.اگر امروز با عزت زندگی می کنیم و دنیا روی ایران حساب می کند به دلیل پایداری و استقامت ملت ایران طی 35 سال اخیر است، وگرنه همچون افغانستان با یک دستور و اخم کردن به مقاصد خودشان می رسیدند.

5-غرب و به خصوص آمریکا نمی توانند پیشرفت ملت ایران را ببینند ،  به همین سبب در صدد این برخواهند آمد که به اشکال مختلف بهانه هایی را برای دخالت بیشتر در ایران و گرفتن امتیازات دیگر بتراشند؛پس منتظر آن روزها باشیم و از خلف وعده آنها تعجب نکنیم؛خاصیت استکبار دبه کردن و حقه زدن و دسیسه چینی است.

6-به عقیده بنده اشتباه بزرگ دولت یازدهم اصرار عجیب بر حل مشکلات اقتصادی از طریق گفت و گو با غرب و گره زدن این دو باهم است که می تواند خسارت هایی را به بار بیاورد و این دولت خودش قربانی اول آن باشد.آقای روحانی  روز یکشنبه(3/9/92) پس از حصول توافق میان ایران و 5+1 در نشست خبری می گوید: "دولت افتخار می کند که پیش از پایان صد روز این موفقیت بدست آمده است." این درحالی است که قبل تر و در زمان تبلیغات انتخاباتی ایشان و بعداً اعضای دولت وعده حل مشکلات اقتصادی ظرف صد روز و ارائه گزارش آن را به مردم داده بودند.حالا چطور یک توافق مبهم می تواند جای حل مشکلات اقتصادی را بگیرد الله اعلم،باید منتظر بمانیم و گزارش ایشان را ببینیم.نکته دیگر اینکه دولت یازدهم مشکلات پیش آمده در دولت قبلی را مدیریتی می دانست و با این علم پا به عرصه انتخابات گذاشت و قول 100 روز را داد و حالا تمام مشکلات فعلی را گردن دولت قبلی انداختن فرافکنی و بی انصافی است.

7-در زمان وعده حل مشکلات اقتصادی در تاریخ معین توسط آقای دکتر روحانی و تیم انتخاباتی ایشان بنده  این را بیشتر یک تاکتیک انتخاباتی می دانستم تا أمری واقعی،چون به لحاظ مدیریتی و ساختار اداری ما قبل از انقلاب مشکلات عدیده ای داشتیم و متأسفانه حتی با وقوع انقلاب اسلامی بخش اعظمی از این مشکلات ساختاری و اداری پابرجا ماند و این دولت چه قبل و چه بعد از انتخابات گویا برنامه ای برای اصلاح این ساختار نداشت و ندارد.راندمان پایین کارکنان دولتی و ادارات،حیف و میل بیت المال،نظارت ضعیف و گاهی برعکس! ، پارتی بازی،رشوه،قانون گریزی و دور زدن قانون،بروکراسی و کاغذ بازی بی حد و حصر و ده ها موارد دیگر از موضوعاتی است که هنوز ما با آن دست به گریبان هستیم و هر دولتی با هر سیاستی بیاید با این بدنه فشل و پوسید نمی تواند امور را به طور مطلوب انجام دهد.در زمان تبلیغات نیز تنها سعید جلیلی و تاحدودی محسن رضایی به تغییر ساخت اداری کشور اشاره داشتند و نامزدهای محترم دیگر دچار آفت شعار و قول های بی پایان بودند.حال دولت با این وعده کار خود را سخت کرده و تمام امیدش به مذاکرات و توافقی در 100 روز اول خلاصه شده بود که اشتباه استراتژیک دولت اعتدال است.به هرحال  مذاکرات و توافق حاصل شده در 100روز ابتدایی، مسکنی بود که فشار روانی بر روی دولت را کم کرد ولی باید دید درآینده چقدر اثربخش خواهد بود.هنوز بخش های اقتصادی دولت تحرک خوبی از خود نشان نداده اند وحتی نسبت به مرداد ماه 92 ،  16 سال عقب گرد کردند و برخی سیاست های اشتباه مانند کوپن ارزاق و حذف یارانه نقدی مطرح شد(!) ؛بخشهای مسکن،بانکها،صنایع و معادن،تعاونیها و حتی نفت و پالایش و پتروشیمی در این سه ماه بلاتکلیف و در اغماء هستند که اگر فکری عاجل برای آنها نشود به زودی شیرینی توافق با 5+1 به کام مردم تلخ می شود.

8-توافق اخیر طبق آنچه دولت می گوید و جو بوجود آمده در جامعه جای خرسندی دارد ولی این أمر مغفول نماند که دشمنی غرب و شرکایش با ایران فراتر از موارد هسته ای است که با یک یا چند توافق بر روی کاغذ ازبین برود و موجب دلخوشی و آرامش همیشگی ما باشد. آنها خواستار نابودی ایران و کانون اسلام ناب محمدی(ص) و به غنیمت بردن منابع ما و به ذلت کشاندن مردمان این سرزمین هستند. با شکستن ایرانی که الگوی کشورها و مردم مقاوم جهان در برابر سلطه استکبار است دیگر کسی هوس استقلال ، آزادی و جمهوری واقعی را تا سالها نخواهد کرد.همیشه یادمان باشد کفر به طاغوت بستر ایمان به پروردگار است و امید بستن به غیر خدا شرک است و آمریکا شیطان بزرگ است.

9- و اما مهم اینکه ، سخنرانی های کوبنده رهبری و در مراحل بعدی نقدهای جدی و دلسوزانه توسط گروه ها و رسانه های مختلف باعث شد:

اول:جلوی زیاده خواهی غربی ها  گرفته شد.آنها در دور اول مذاکرات بدلیل برخی اظهارات غیرکارشناسی اعضای دولت خیلی امیدوار بودند تمام فعالیتهای ما را تعلیق کنند ولی دیدند رهبری با قدرت ایستاده اند و جلوی هرگونه پایمال کردن حقوق ملت را می گیرند.پس  در دور دوم عقب نشستند و رفتار تهاجمی آنها نسبت به دور اول مذاکرات تعدیل شد.ترس  ازین که ایران در اقدامی متقابل پس از شکست مذاکرات دور جدید نوسازی و افزایش ظرفیت هسته ای خود را پیش بگیرد یکی دیگر از دلایل آنها برای تن دادن به همین مقدار از امتیازات توافق نامه به نفع ایران است.

دوم:طیف فتنه گر و سازش کار و بعضاً ساده لوحان هیجان زده که به بهانه حمایت از دولت نسخه های وطن فروشانه می پیچیدند، دست و پایشان را از مسائل جمع کردند و دولت با فشار کمتری از سوی آنها کارها را پیش برد.

سوم:به دولت این پیام را داد که رهبری و مردم پشت دولت هستند و اعضای مذاکره کننده با خیال راحت و با پشتوانه استقامت ملت ایران از دست بالا وارد مذاکرات شوند و به بهترین نتایج برسند.

چهارم: به حزب الله این پیام را داد که رهبری به خوبی به موضوع اشراف دارند و این مذاکرات نقطه عطف دیگری برای پیشرفت و ارتقای کشور با بالا رفتن "تجربه و ظرفیّت فکرى" مردم خواهد شد.به زعم بنده توافق هسته ای اخیر نعمتی بزرگ برای کشور است که موجب دشمن شناسی بیشتر در میان آحاد مردم و استقامت بیشتر آنها در مسائل همچون گذشته و محکم شدن اراده جمعی در برداشتن مشکلات از طریق کار و تلاش داخلی خواهد شد و مطمئناً اجماع و وحدت ملی را در بر خواهد داشت که ارزش و دست آورد بزرگی است.

سخنرانی مهم مقام معظم رهبری امام خامنه ای در اواسط آبانماه(12/8/1392) در جمع دانشجویان و دانش آموزان را یکبار دیگر مرور کنیم،راه اینجاست:

«خوشبین نیستم به مذاکره، لکن میخواهند مذاکره کنند، بکنند؛ ما هم به اذن‌الله ضررى نمیکنیم.

 یک تجربه‌اى در اختیار ملّت ایران است - که حالا من مختصراً عرض خواهم کرد - این تجربه ظرفیّت فکرى ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربه‌اى که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینه‌ى تعلیق غنى‌سازى انجام گرفت، که آن‌وقت تعلیق غنى‌سازى را در مذاکرات با همین اروپایى‌ها، جمهورى اسلامى براى یک مدّتى پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم که با تعلیق غنى‌سازى، امید همکارى از طرف شرکاى غربى مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیارى را - که البتّه به‌نحوى تحمیل شده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولین ما قبول کردند - آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانى بگویند خب یک ذرّه شما عقب‌نشینى میکردید، همه‌ى مشکلات حل میشد، پرونده‌ى هسته‌اى ایران عادى میشد. آن تعلیق غنى‌سازى این فایده را براى ما داشت که معلوم شد با عقب‌نشینى، با تعلیق غنى‌سازى، با عقب افتادن کار، با تعطیل کردن بسیارى از کارها مشکل حل نمیشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگرى است؛ این را ما فهمیدیم، لذا بعد از آن شروع کردیم غنى‌سازى را آغاز کردن. امروز وضعیّت جمهورى اسلامى با سال ۸۲، زمین تا آسمان فرق کرده؛ آن روز ما چانه میزدیم سرِ دو، سه سانتریفیوژ، [ در حالى که‌] امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول کارند. جوانهاى ما، دانشمندان ما، محقّقین ما، مسئولین ما همّت کردند، کارها را پیش بردند. بنابراین از مذاکراتى هم که امروز در جریان است، ما ضررى نخواهیم کرد. البتّه بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از] این مذاکرات آن نتیجه‌اى را که ملّت ایران انتظار دارد، به‌دست بیاید، لکن تجربه‌اى است و پشتوانه‌ى تجربى ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادى ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد.»