ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
«به درستی که ما در شب قدر، قرآن را فرو فرستادیم».
آری، این فرو فرستادنی است عظیم و سپردنی است بزرگ! وقتی اساسنامه معبود بر حیات بندگان ابلاغ میشود؛ آنگاه که آئیننامه زندگی در ساحت اسلام اعلام میشود و شبی که قانون اساسی عُبودیت، در خلوتی محض میان رب و بنده، وضع شود، قدر تجلی مییابد و به درستی که قدر، مجال ادراک فضیلت است و فرصت تحصیل نور! باشد که آن را قدر بدانیم!
بارالها! تو خود میدانستی که دست گنهکار، کوتاهتر از آن است که به آسمان برسد و این بود که شبی آسمانیان را به زمین فرود آوردی تا میهمان تو از برچیدن میوههای آسمان، بینصیب نماند که کریمان برای بخشیدن سیب سرخ مهربانی، از بلندای شاخه خود به سمت کودکان سرگردان، اینگونه خم میشوند.
«امشب مرا آرامشی امواجخیز است *** دار و ندارم یک دل پا در گریز است
ای عشق کاری کن که بال و پر بگیرم *** یکبار دیگر خویش را از سر بگیرم»