ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

انقلاب اسلامی، میدان نبرد جدید، نیروهای وا رفته

 

چند مدت پیش مقاله ای نوشته بودم تحت عنوان از عدالت فردی تا گذر از میدان مین. در این مقاله مقوله عدالت و رسالت عدالتخواهان را گذر دادن انقلاب اسلامی از دو میدان مین عنوان کردم. میادین مین تحجر و تجدد. امّا امروز باید بگویم که  دشمن موفق شده است میدان نبرد جدیدی را در مقابل ما احداث کند و قسمت بزرگی از پیاده نظام های خود را در این جبهه  سازمان دهی نماید.

در میدان نبرد جدید آنچه تحلیل را بسیار سخت و سطح درگیری را عمیق می نماید عدم صف بندی جناحی هم در بعد نظر و هم در بعد عمل است. در این جبهه صف بندی ها کامل متلاشی شده یا در حال متلاشی شدن می باشد. در پیچیدگی این میدان همین بس که از درون جریانی ضد فتنه، فتنه ای بزرگتر رشد و بسط داده شد. یعنی ما برای نابودی یک فتنه و خنثی سازی عملکردهایش  یک رأی خاص به صندوق ها انداختیم و حالا از دل همان آراء، جریانی  با شدت انحراف بیشتری متولد شده است.

حداقل خسارت این فتنه،  ایجاد شکاف میان خودی هاست. منظورم از خودی ها همان جریانی است که در فتنه پس از انتخابات یک نظر و عمل را برگزید و حالا مثل کسی که سر کلاف را گم کرده باشد خوب نمی تواند سر رشته عبور از بحران را دریابد. نکته بارز آنها هم اختلاف در تفسیر نظرات رهبری است. یعنی شما می بینید مثلا بین 3 نفر از بچه حزب الهی که در جریان فتنه پس از انتخابات یک عملکرد داشتند، حالا سه نوع نگاه و تحلیل ایجاد شده. سه نوع نگاه همگی معطوف و منتسب به نگاه رهبری.

 اگر مصداق این امر را بخواهید بدانید این است که هم اکنون شخصی به بزرگی و موجهی آیت الله مصباح، بین جریان خودی و ضد فتنه منتقد پیدا کرده است. این یعنی شکاف. اینجاست که باید نگران بود و بزرگی میدان نبردی را که روی خواهد داد را باید درک کرد.

علت چیست؟. علت آن است که جریان مذکور به شدت خلط حق و باطل دارد. شدت این امر بسیار بسیار بالاتر از حوادث گذشته است. در حوادث گذشته هر چند فضا غبار آلود بود امّا در جبهه خودی، از ارشادات رهبری تفسیرهای گوناگون ارائه نمی شد. هر کس که آنها را فصل الخطاب دید با سلامت از آزمایش بیرون آمد. امّا حالا اینطور نیست. اگر خوب تحلیل نکنید از ارشادات رهبری تفسیری ساخته می شود که خلاف رای و نظر ایشان است. یعنی شما یک فضای مه آلودی را متصور شوید که فقط می توانید چند متر پیش پای خودتان را ببینید و برایش برنامه ریزی کنید.

 این جریان از طرفی خودش را به حمایت های رهبری از دولت وصل کرده و از طرف دیگر با تریبون انقلاب و اسلام با مخاطبینش برخورد نموده است. توانسته تئوریک های فکری خودش را رنگ اسلام ناب  دهد. حتی صبغه عاشورایی به مبانیش بدهد. یعنی تصرف در مفاهیم بنیادی انقلاب. فتنه گذشته سعی در نابودی جمهوریت نظام با تکیه بر اشرافیت را داشت امّا این فتنه سعی در نابودی انقلاب اسلامی با تکیه بر جعل کردن آن را دارد.

بگذارید واضحتر بگویم.  جریان متجدد که خودش را در قالب فتنه 88 نشان داد، برای زدن مفهوم ولایت مطلقه فقیه از نظریات  و مبانی غربی و دموکراتیک مثل جامعه مدنی یا عقلانیت اجتماعی سود می برد. امّا جریان جدید خیر. برای حذف و زیر سوال بردن ولایت مطلقه فقیه، از نظریه امامت که سر منشأ همین نظریه است، استفاده می کند. یعنی دست به جعل یک مفهوم از مفاهیم بنیادی انقلاب اسلامی می زند. ادعا می کند که ما با خود امام عصر(عج) در ارتباطیم و لزومی ندارد در همه زمینه ها از ولی فقیه تبعیت کنیم. در سخنرانی هایش در یک لفافه مشکوک می گوید : " کشور را امام زمام(عج) اداره می کند"!

با این تفاسیر باید در سه میدان  جنگید. میدان نبرد با متحجرین، متجددین وجبهه جدید متصرفین. جبهه ای که سعی در دخل و تصرف در مبانی انقلاب را دارد.

همین طیف، یک  اتاق فکر در روحانیت تشکیل داده اند به نام جامعه وعاظ ولایی. این گروه در وهله اول با وابسته کردن حوزه های علمیه به اقتصاد دولتی، قصد حکومتی کردن روحانیت را دارد. کما اینکه در این راه موفق هم بوده. با توضیع پول میان طلاب و ارائه طرح هایی که شهریه طلبه ها را دولت پرداخت کند و امثالهم. این بزرگترین خطری است که روحانیت تشیع را در طول حیاتش مورد تهدید قرار داده است.  چرا که روحانیت تشیع( خلاف تسنن) مستقل از حکومت طراحی شده و حیات اقتصادی اش از طریق مردم ( سهم امام ) تامین می شود تا از تشکیل روحانیت درباری متملق جلوگیری به عمل آید. دنیازدگی روحانیت تنها عاملی است که توانایی زمین گیر کردن آن را دارد.

این طیف رسالتش نفوذ در روحانیت و ارائه تعریف جدیدی از اسلام است با همان تئوری تصرف و جعل. اسمش را گذاشته اسلام ایرانی. مبانیش را به عاشورا و اسلام ناب متصل می کند، امّا در حقیقت یک جعل از اسلام آمریکایی است. فقط رنگ  و اصطلاح را تغییر داده.

در مطالعاتم به کانونی برخورده ام با همین شاخصه ها. یک گروه تشکیلاتی به نام " اخوان الصفا". این گروه سری در زمان عباسیان توسط برخی از دانشمندان ایرانی در بصره شکل گرفت  که تخصصش جعل بود. البته با تکیه بر فلسفه یونان باستان و اندیشه های فیثاقورثی ارسطویی. می آمد مفاهیم فراماسونری را با اسلام خلط می کرد و یک تعریف فلسفی اسلامی از آن رائه می داده. پیرامون این گروه بیشتر خواهم نوشت، امّا قصدم این بود که بگویم این مدل جعل و تصرف بی سابقه هم نبوده. اگر آنها را خوب رد گیری کنیم بهتر می توانیم مدل عمل و ضد عمل آنها را برسی  و در فضای کنونی علیه آنها دست به پاتک بزنیم.

همانطور که گفتم شاخصه فتنه جدید بهم خوردن صف بندی هاست. شما می بینید که شق عظیمی از منافقین و غرب از این گروهک در لفافه حمایت کرده اند. دسته ای از جریان جنبش سبز در حال بیعت با آنها هستند و خیلی صریح برای انتخابات آینده ریاست جمهوری برای ائتلاف با آنها ابراز تمایل کرده اند.

 حالا این جریان را کنار جریانی بگذارید که با عَلم کردن سید حسن خمینی به میدان خواهد آمد. که از این گروه هم غرب به شدت حمایت خواهد کرد. چرا که تئوری این گروه نیز زدن انقلاب اسلامی به اسم امام خمینی(ره) است.

دو جریان مثل لبه های قیچی، در جهات مختلف و به ظاهر متضاد به انقلاب حمله خواهند برد. یک لبه به امام خامنه ای (روحی له الفدا) خودش را متصل می کند و جریان دیگر به امام خمینی(ره). انچه هم مبرهن است دست عوامل شبکه پنهان ماسونری در پشت پرده هر دو جریان است. حالا تصورش را بکنید این که حضرت امام( روحی له الفدا) می فرماید فتنه بزرگ یعنی چه!

خوب، حالا نگاهی به جبهه خودی ها می اندازیم. خودی هایی که با این عملشان(که بی عملی است)، قطعا در این طوفان مثل یک کاه به قهقرا خواهند رفت. متاسفانه آنهایی هم که داعیه دلسوزی دارند نشسته اند تا اتفاق بیفتد، فتنه رخ دهد، سپس مثل مورچه هایی که آب به لانشان راه پیدا کرده تو سر و کله خودشان بزنند و کاسه چه کنم چه کنم به دست بگیرند.

خیلی ها هم در این جبهه توهم زده اند. آنقدر به خودشان مغرورند که  خودشان را بی نیاز از هر گونه بازبینی می بینند.

با احمدی نژاد چه کنیم ؟

١- ننوشتن برای کسی که عادت به نوشتن دارد سخت است و سخت تر این  که در هنگامه ای در نوشتنت وقفه افتاده باشد که علامتهای سؤال، فراوانتر از پیش برای کسانی ایجاد شده باشد که تو را در همین حد محدود خانواده و پدر و مادر و برادر و خواهرها و مخاطبان وبلاگ کوچکت - درست یا غلط - به مرجعیت فکری انتخاب کرده باشند و پاسخ پرسشهای سختشان را از تو بخواهند.

٢- کامنت گذاشته اند که اگر باز هم در موقعیت انتخابات ٢٢ خرداد ٨٨ قرار بگیری ، باز هم به احمدی نژاد رأی می دهی؟ و بار کنایه و حتی استهزا در این سؤال که این چند روز، شفاهیش را هم بارها شنیده ام کم نبوده است . در پاسخ به آن کامنت نوشتم : بله ؛ قطعاً بله . اما ظاهراً این پاسخ مختصر چیزی نیست که خواننده یا شنونده ای را قانع کند . 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

٣- محمود احمدی نژاد حتماً یکی از اتفاقات مهم و سرنوشت ساز در تاریخ ایران و بخصوص انقلاب اسلامی است . به گونه ای که براحتی می توان مقطع حاکمیت یافتن او را به عنوان نقطه عطفی که ممیز قبل از آن و به احتمال قوی بعد از آن است تقسیم کرد . احمدی نژاد ریاست دورانی را دارد که وعده های محقق نشده رؤسای قبلی جمهور را عملی کرد ؛ آنها را که وعده داده بودند و نکرده بودند و خواسته بودند و نتوانسته بودند یا ترسیده بودند که انجامش دهند.

 هشت سال از تاریخ انقلاب از ۶٨ تا ٧۶ را سازندگی نامیدند اما سازندگی واقعی را در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد بخصوص در دوره اول مسئولیت وی مشاهده کردیم .

 هشت سال از تاریخ انقلاب از ٧۶ تا ٨۴ را دوره آزادیهای سیاسی و اجتماعی نامیدند ولی به رغم شعارهای داده شده در این سالها و عملهای نشده ، سالهای ریاست محمود احمدی نژاد نشان داد که میزان تعطیلی مطبوعات و توقیف کتابها بسیار کمتر از دوره محمد خاتمی بوده است و تعداد روزنامه های منتشره به چندین برابر قبل افزایش پیدا کرد آن هم در شرایطی که تعداد مطبوعاتی که حامی دولت بودند به زحمت به تعداد دو دست می رسید .

  دوره حاکمیت احمدی نژاد با شعار  راهبردی "می شود - می توانیم" ، دوره پایان تحقیرهای طولانی در عرصه سیاست بین الملل بود . در این دوره با قدرت و صلابت از حقوق ملت ایران در عرصه فناوری هسته ای دفاع شد و حقارتهای تأسف بار دوران خاتمی در حلقه به گوشی و فرمان پذیری از دستورات و تحکمهای قدرتهای بزرگ و کوچک خارجی پایان یافت و پیروزی ملت ایران در این عرصه مهم بحق بزرگتر و پر فایده تر از نهضت ملی شدن نفت به رهبری دکتر محمد مصدق بروز و ظهور یافت .  

مدیریت سریع و بموقع در سهمیه بندی کردن سوخت و مهمتر و عظیمتر از آن اجرای طرح تاریخی هدفمندی یارانه ها از کارهایی بود که هیچ رئیس جمهوری حتی به اجرای آن هم نتوانست فکر کند و افتخار آن به نام احمدی نژاد ثبت شد .

اینها و بسیاری نکات مهم و نقاط قوت دیگر از جمله سفرهای استانی ، توجه تاریخی به نقاط محروم و دوردست ایران ، کنار گذاشتن پایتخت محوری و نگاه فراگیر به کشور ، قاطعیت در اجرای قانون، مقابله با اشرافیگری و اشرافزادگان و آقا زادگان  و ...از مواردی است که اگر مرا باز هم به شش سال پیش برگردانند به دلیل آن ، باز هم در برگه رأیم نام "دکتر محمود احمدی نژاد" را خواهم نوشت و به این نوشته افتخار خواهم کرد و به این نگاه نخواهم کرد که احمدی نژاد سالهای بعد ممکن است چه بلایی سرش بیاید .

۴- بله . به سر احمدی نژاد بلاهایی آمده است . دوره دوم ریاست جمهوری او با دوره اول او تفاوتهای خیره کننده ای دارد . این تفاوتها گاه تا حدی است که ما با دو شخص و دو شخصیت کاملاً متفاوت که تنها در نام و نام خانوادگی اشتراک دارند مواجهیم . به دلایلی از جمله آنچه رهبر عزیزم در جمع فرمانده و اعضای نیروی انتظامی کشور فرمودند از تفصیل این بخش می گذرم اما حضور جمعی از افراد فاسد فکری و مالی و کسانی که در تصور خام خود می پندارند با توسل به شیوه های عوامگرایانه و غیر توحیدی می توانند رأی توده مردم موحد و ولایتمدار و باهوش کشورمان را بخرند ، در سایه رئیس جمهور خدوم و خوش سابقه ، و رجحان یافتن آنان بر مؤمنان دلسوز و ناصحان مشفق ، چیزی نیست که بتوان از آن بسادگی گذشت و برای احمدی نژاد عزیز احساس خطر  نکرد . این نکته ای است که توضیحات بیشتر و در وقت مناسبتری می طلبد.   

مردم شهرکرد هنگام سخنرانی احمدی نژاد، رئیس جمهور

۵- اگر بند چهارم ، واقعیتی باشد که بخواهیم بر اساس آن شیوه رفتار خودمان را با احمدی نژاد روزها - و یا ساعات - ِ آینده تنظیم کنیم به این پرسش پر بسامد این روزها می رسیم که با این احمدی نژاد چه باید کرد ؟

به نظر می رسد با توجه به سابقه درخشان خدمتگزاری دکتر از استانداری اردبیل گرفته تا شهرداری تهران و ریاست جمهوری ، همه ما اصولگرایان و حزب اللهی‌ها و نیروهای دلسوز موظفیم از این نیروی پر نفس ،  تا پایان دقیقه نود بلکه حتی تا حداکثر ِ وقت اضافه ای که قانون به ما اجازه می دهد حمایت کنیم مگر اینکه خود وی دوست داشته باشد علاوه بر کارت زرد ، چندین کارت قرمز هم از داور بگیرد و یا با تمارض از بازی خارج شود یا خدای نکرده آن را به هم بزند و سه هیچ ببازد ! مطمئناً دکتر باید این را خوب فهمیده باشد که تمام کسانی که در این بازی برای او سوت و کف زده اند و می زنند بیش از او دلبسته داور مسابقه اند که با مهارت مثال زدنی ، پیشتر و در بازیهای قبلی ، غلطهای زیادی ِ رقبای متقلب او را گرفته است و به همین دلیل در دل مردم جا کرده است و اگر بخواهد با مظلوم نمایی از مسابقه خارج شود ، کسی برای او تره هم خرد نخواهد کرد و همگان به نفع داور شعار خواهند داد . دکتر ِ قصه ما اگر کمی به حافظه اش مراجعه کند دلایل و مصادیق زیادی برای این موضوع پیدا خواهد کرد! یک مورد آن تظاهرات تاریخی و بی نظیر نه دی ٨٨ است که در آن ، هیچ کس عکسی از احمدی نژاد ِ محبوب هم در دست نداشت چه برسد به کسانی که مقابل نایب الامام ایستاده بودند .

۶- احمدی نژاد مرد زیرکی است و حتی اگر زیرک هم نبود و خدای نکرده حتی اگر به ولایت فقیه هم معتقد نبود و تنها می خواست به قانون اساسی هم عمل کند ( همان گونه که در اطاعت کردن دفعه پیشش از رهبر در معاون اول نکردن اسفندیار مشّایی نوشت که بر اساس اصل ۵٧ قانون اساسی از این امر اطاعت می کند ) ، می داند که حتی اگر به جای ٢۵ میلیون رأی ، ۴٠ میلیون رأی هم آورده بود ، این آرا بدون تنفیذ ولی فقیه و نایب امام زمان کوچکترین وجاهت قانونی نداشت و او رئیس جمهور نبود . 

٧- دکتر عزیز ! احمدی نژاد خوش سابقه ! ما اگر به تو رأی دادیم ، اگر روزگاری به آیت الله منتظری عشق می ورزیدیم ، اگر حتی در سال ۵٧ به خیابانها ریختیم و برای نخست وزیری مهندس بازرگان شعار دادیم ، همه آن کارها را برای اطاعت از امر ولی فقیه و امام و رهبرمان انجام داده ایم نه برای شخص آنها . راستش را بخواهی شاید در مورد تو ، کمی - و فقط کمی - خودت را هم دخیل کرده بودیم اما همین جا در پیشگاه خداوند مهربان و آمرزنده از اینکه کاری را برای غیر او و بدون قصد قربت معنوی و با رسوبات شخصیت گرایی و نه حقگرایی و حق محوری انجام داده ایم خالصانه توبه می کنیم و از حالا به بعد ، از تو برای رضایت رهبری که حمایت از تو را به خاطر کارها و خدماتی که کردی و نه شخص خودت ، خواسته است حمایت می کنیم و این جمله تاریخی امام را آویزه چشم و گوشمان می کنیم و بر اساس آن عمل ، که :

- « من بارها اعلام کرده ام که با هیچ کس در هر مرتبه ای که باشد عقد اخوت نبسته ام. چهارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است» .

(صحیفه نور، ج٢١، ص١٠٨، ٢/١/١٣۶٨).

پس ما هم با احمدی نژاد و غیر احمدی نژاد هم در هر رده ای - چه رئیس مجلس باشد چه رئیس قوه قضاییه ، چه نماینده مجلس باشد چه مرجع تقلید - عقد اخوت نبسته ایم و ملاک ما میزان حرکت بر محور ولی مطلقه فقیه و نایب امام زمان "عج" است و بس . و بعید می دانیم که احمدی نژاد عزیز ما ، آن سابقه درخشان و پر افتخار خود را در خدمت به ملت و اقدامات تاریخی،  با بازی غلط یا بازی نکردن خراب کند و خود را از چشم توده عظیم مردم - نه فقط در ایران که در جهان اسلام - بیندازد . دور و نابود باد چنین روزی .

 پ . ن : می توانستم همچنان بهانه ای برای ننوشتن داشته باشم اما نمی خواستم ، مثل پیرزنها نجیب باشم آنجا که گفت : وقتی از جایت تکان نخوردی ، نجیب می مانی ؛ درست مثل پیرزنها ! گذشته از اینکه ننوشتن ، به هزار گونه تفسیر می شود که قطعاً نهصد و نود و نه تای آن غلط است . لطفاً روی آن نهصد و نود و نه تای دیگر خط بکشید .

پشت صحنه چه گذشت؟انچه که گذشت

خبرگزاری فارس: فاطمه کروبی در پاسخ به درخواست خبرنگاران مبنی بر اعلام لیست دارایی اموال خانواده کروبی، به ذکر جمله "خبرنگاران محترم خسته نباشید " بسنده و بلافاصله رسانه ملی را ترک کرد.

-------------------------------


گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، مهدی کروبی و محمود احمدی‌نژاد در راند دوم مناظرات انتخاباتی خود، روبروی یکدیگر نشستند تا به نقد برنامه‌ها، مواضع و اظهارنظرهای نامزد دیگر بپردازند. این مناظره دیدنی، البته با حاشیه‌هایی نیز همراه بود.
* دقایقی کوتاه از ساعت 22 گذشته بود که ابتدا احمدی نژاد با همراهی یاران همیشگی خود یعنی الهام و ثمره هاشمی، وارد سازمان صدا و سیما شد. کروبی نیز با دو دقیقه اختلاف و با مشایعت غلامحسین کرباسچی وارد استودیو 11 رسانه ملی شد. راستی چقدر دیدن کرباسچی در تلویزیون خاطره برانگیز و نوستالوژیک است !
* پیش از حضور 2 کاندیدای ریاست‌جمهوری، جمعی از اطرافیان و مشاوران آنها در لابی ورودی به استودیو حضور یافته و مشغول گفتگو و گمانه‌زنی بودند. اطرافیان کروبی در این میان، ضمن مشاهده فیلم انتخاباتی دبیرکل حزب اعتمادملی، به تحلیل آن می‌پرداختند، هرچند که فیلم برای اکثر آنها تکراری بود. علی معلم، مرتضی الویری، الیاس حضرتی، محمد قوچانی و البته فاطمه کروبی به همراه 2 خانم دیگر، تیم همراه این کاندیدای ریاست‌جمهوری را تشکیل می‌دادند.
* تاثر کروبی در فیلم تبلیغاتی شنبه شب، نشان از اپیدمی گریه در فیلم‌های او داشت. آیا این موضوع در مناظره نیز جواب خواهد داد؟
* اولین کار این 2 تیم سیاسی- تبلیغاتی، آنالیز کردن رقیب و تحلیل شرایط این مناظره بود. نتیجه تا 22 خرداد، تنها یک حدس باقی خواهد ماند.
* کروبی با کرباسچی و احمدی‌نژاد و الهام، به اتاق گریم می‌روند. دقایقی بعد رینگ مناظره از سایرین خالی شده و تنها پورحسین مجری برنامه، به آنها اضافه می‌شود. دقایقی اندک به آغاز رسمی این گفتمان انتخاباتی باقی است.
* در لابی استودیو که مزین به انواع اشربه و ماکولات رنگارنگ است، دو تلویزیون بزرگ قرار دارد. اطرافیان درجه یک دو کاندیدا، در کنار یکدیگر و البته با مرزی نامرئی در کنار یکدیگر نشسته‌اند. بهترین سوژه برای تصویربرداران، همین کادر است.
* زنگ تلفن یک لحظه نیز امان نمی‌دهد. با تذکرهای پیاپی، گوشیها اصطلاحا سایلنت شده ولی گفتگوها به شدت ادامه دارد. کرباسچی و الویری با کوله‌باری از برگه‌های مختلف، خود را برای استفاده از 2 فرصت نامه‌رسانی به کروبی آماده می کنند. قوچانی، نقش نامه‌بر را ایفا می کرد.
* جمعی از دوستان قدیمی کروبی که به نظر می رسد، سالها با او همراه بوده‌اند، آرامش یاران جدید او را ندارند. گفتگو به لهجه شیرین لری، ما را از برملا شدن این اضطراب آنها باز می‌دارد. استرس در اکثر حاضرین جولان می‌دهد.
* اولین آه نصیب کروبیان شد، آنگاه که مجری برنامه اعلام کرد احمدی نژاد پایان دهنده این مناظره خواهد بود.
* بر عکس تصور ظاهری، بیان موضوع هاله نور باعث خنده اطرافیان رئیس‌جمهور شد. آنها طرح این موضوع را فرصتی دیگر برای رد آن توسط احمدی نژاد می‌دانستند هرچند که در برخی موضوعات، همچون توصیف کروبی از بوش، خنده مشترکی میان 2 طیف شکل می گرفت که تنها غایب آن، غلامحسین کرباسچی بود. او به دقت تمام حرکات و سخنان کروبی را زیر نظر داشت و یادداشت‌ها را شفاها به الویری منتقل می‌کرد تا او آنها را مکتوب کند. بیش از 30 تماس تلفنی کرباسچی، از دید اهالی رسانه‌ها مخفی نمی ماند.
* جواب‌های احمدی‌نژاد در نقد سخنان کروبی پیرامون آمارهای کارشناسی دولت و ذکر این نکته که "رئیس‌جمهور باید کارشناس ارشد باشد "، به مذاق اطرافیان کروبی خیلی خوش نیامد. احمدی نژاد به دبیرکل حزب اعتماد ملی یادآور شد که اگر به موضوعات آماری و اقتصادی آشنا نباشد، نادرست بودن موضوعات را تشخیص نخواهد داد. تاکید رئیس جمهور بر یکسان بودن نوع نگاههای آماری طی 4 دولت اخیر، جوابی از سوی نامه‌نگاران، به کروبی نداشت.
* با یک تیزهوشی رسانه‌ای، آمارهای احمدی‌نژاد مزین به پرچم ایران بود. یک بار که دوربین به اشتباه کادر دیگری را غیر از آمارها نشان می‌داد، رئیس جمهور با مشاهده سریع مانیتور حاضر در استودیو، نسبت به این امر تذکر داد.
* سخنان کروبی درباره دوران بخشدار بودن احمدی‌نژاد و مقایسه آن با ریاست مجلس خود و همچنین بیان کلماتی مانند "ننه جون من " با شادی همراهان او مواجه شد، به طوری که فاطمه کروبی، به تشویق همسر خود می‌پرداخت. معاون اول دولت کروبی هنوز هم واکنشی به فراز و نشیب‌های مناظره رئیس‌جمهور ایده‌ال خود نداشت.
* گرم‌تر شدن مناظره که به لطف سکوت مجری برنامه و البته سوالات چالشی دو طرف ایجاد شد، باعث گشت تا عبای کروبی از روی شانه‌های او بیفتد. حاضران به دنبال راهی برای تذکر به کاندیدای محبوب خود به منظور پوشیدن عبا بودند.
* انتظار برای خنده کرباسچی، کمی دیگر پایان یافت؛ آنجا که کروبی در خلال سخنان پر حرارت و سریع خود، ناگهان از مجری مناظره درباره مدت زمان سخنرانی خود پرسید و از اصطلاح " چقدر شد؟ " بهره گرفت. کرباسچی به این طرز بیان کروبی، خنده‌ای روانه کرد.
* گذشت نیمی از مناظره، مصرف آب را در میان هواداران یک کاندیدا بالا برد.
* وقتی رئیس‌جمهور درباره تهمت زنی روزنامه رسمی کروبی به همسر خود، موضوعاتی را عنوان کرد و از دبیرکل حزب اعتماد ملی خواست تا به این اقدام پاسخ دهد، کروبی از این موضوع اعلام بی اطلاعی کرد و احمدی‌نژاد به او گفت که فردی که داعیه دار ریاست‌جمهوری است، چگونه از اقدام روزنامه خود بی اطلاع است؟ قوچانی نیز به جمع مصرف کنندگان آب‌های معدنی پیوست.
* دومین نامه به کروبی در سی‌امین دقیقه سخنرانی او ارسال شد. موضوع: پرونده دریافت 300 میلیون از شهرام جزایری.
* کروبی در خلال سخنان خود، موضوعی را گفت که با اظهار نارضایتی اطرافیان خود مواجه شد. این موضوع درباره عدم حمایت هاشمی از وی و حمایت دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام از موسوی بود. حامیان کروبی این مسئله را تحقق سخنان احمدی نژاد در مناظره با میرحسین می‌دانستند.
* سومین نامه به کروبی، ارسال شد. این مسئله بر خلاف قانون مناظرات کاندیداها بود چراکه هر کاندیدایی تنها حق دریافت 2 برگه جداگانه را دارد. با آنکه مشخص نشد که این نامه به کروبی رسیده است یا نه، اما نفس این موضوع خلاف قانون مناظرات بود.
* موضوع خلیج عربی چه بود؟ احمدی نژاد برای کروبی توضیح داد که صفت عربی در این اجلاس به کشورها اشاره دارد نه خلیج و از وی خواست که این موضوع را از متخصصان زبان عربی بپرسد. جوابی از اطرافیان کروبی در نقد این سخنان شنیده نمی‌شد.
* چانه‌زنی کروبی برای وقت گرفتن و استفاده از فرصت احمدی‌نژاد در جواب دادن به سوالات، به مذاق دوستانش خوش نیامد.
* بالاخره پس از رد و بدل شدن سخنان بسیار، احمدی نژاد با طرح امیدهای خود از آینده ملت ایران و بیان برخی ایده‌های خویش برای توسعه و آبادانی ایران، مناظره را به پایان برد و کروبی، دقایقی بعد با چند جواب کوتاه، رسانه ملی را ترک کرد. فاطمه کروبی همسر مهدی کروبی در پاسخ به درخواست خبرنگاران مبنی بر اعلام لیست دارایی اموال خانواده کروبی، به ذکر جمله "خبرنگاران محترم خسته نباشید " بسنده کرد.
* احمدی نژاد نیز پس از دقایقی و در حالیکه جمعیت خارج از استودیو به شدت متراکم شده بود، به بیرون هدایت شد و پس از تقدیر از حاضران، به ذکر جملاتی در جمع اهالی رسانه‌ها پرداخت.
* وی در این گفتگو با اشاره به سخن فردی که گفته بود "وقتی احمدی‌نژاد به روستاها می‌رود ما خجالت می‌کشیم "، اظهار داشت: معلوم است که باید خجالت بکشید. چون شما روستاها را اینطور کردید. باران رحمت می بارید.
* هواداران کاندیداها تا پاسی از شب به تبلیغ نامزد خود پرداختند و باز هم منتظر 22 خرداد شدند؛ "میزان رأی ملت است

یک شلیک دو کشته

آرزوی یک جوان صهیونیست تصویری از آرزوی یک جوان صهیونیست درباره فلسطینی‌ها
اسلام تایمز- در این تصویر جوان اسراییلی نشان داده می شود که روی پیراهنش عکس یک زن باردار فلسطینی چاپ شده که زیر آن به دو زبان عبری و انگلیسی نوشته شده که یک شلیک، دو کشته!
E

واینجاست که به فکر می افتی چه شده است سران فاسد اسرائیلی اینقدر سران فتنه را دوست دارند وحمایتشان می کنند  و آنان نیز هیچ گاه از آنان تبری نمی جویند .براستی موضوع چیست؟---راه سران فتنه وسران اسرائیل یکی است ومصر وتونس ملعبه دستشان--ای مرگ بر فتنه گران واسرائیل ...چه باید کرد غیر از اینکه از خدا بخواهیم ظهور حضرتش را تعجیل فرماید. 

اللهم عجل لولیک الفرج

فتنه

دیکتاتورهای وطنی همچون ورژن خارجی‌شان بی‌شک برای رهاسازی دیکتاتورهای دیگر به آب و آتش می‌زنند تا دشمن متعجب از صحنه فعلی خاورمیانه، تدارک نیرو کند اما چه فایده که این تناقضات کار دست آنان داده و سقوط‌شان را بدیهی ساخته است.http://media.farsnews.com/Media/8903/Images/jpg/A0853/A0853700.jpg

رابطه دروغ و نفاق؛

ریشه نفاق در دروغ نهفته است. هرچه دروغ در روح آدمی کذب پدید آورد، روح را تبدیل به گندابی می‌کند که رهایی از آن میسر نیست. تعدد "دروغ "، ارتکاب یکباره آنرا به خُلق و ادامه یافتن آن، خلق را به ملکه تبدیل می‌سازد. دیگر فرقی میان چنین موجودی با پدیده‌ای به نام "دروغ " نمی‌توان گذاشت.

ادامه مطلب ...

وقتی موسوی با مردم مصر همزاد پنداری می کند!!!!!

این روزها خاورمیانه در آستانه ی حوادث بزرگی ست که می تواند سرنوشت این منطقه و جهان و سرنوشت ملت های منطقه را تحت تاثیر خود قرار دهد. مسلما آنچه در حال وقوع است در راستای به هم زدن نظام ظالمانه ایست که سرنوشت ملت های بسیاری را درمنطقه در چنگال خود گرفته است و بدون هیچی شکی نقطه ی آغازین آنچه در خیابان های تونس و صنعا و قاهره و اسکندریه و سوئز شاهد آن هستیم را باید در تظاهرات چند میلیونی ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد تهران جستجو کرد. روزهایی که مردم با شعار “رای من کجاست؟” به خیابان ها آمدند و مسالمت جویانه، حقوق از دست رفته ی خود را پی گرفتند. امروز دامنه ی شعار “رای من کجاست؟” مردم ایران، به شعار “الشعب یرید اسقاط النظام” در قاهره و سوئز و اسکندریه رسیده است...»

و ما اینجا مانده ایم با دهانی باز، و انگشتی بر دهان، و علامت تعجبی بر سر، که میرحسین موسوی بیانیه هایش را صبح قبل از بیدار شدن می نویسد یا شب پس از خوابیدن؟!

آری، توهم پراکنیهای فوق ... 

                                                       به ادامه  مطلب بروید...

ادامه مطلب ...

حقایق از زبان ...

اخوان المسلمین مصر یکشنبه شب از رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای تشکر کرد و ابراز امید نمود ملت مصر رییس جمهوری 'شجاع' مانند احمدی ن‍‍زاد داشته باشند.

ایران سبز به نقل از ایرنا؛ شبکه تلویزیونی بی بی سی در یک برنامه زنده از 'کمال الحلباوی' یکی از اعضای اخوان المسلمین مصر پرسید: رهبر جمهوری اسلامی در نماز جمعه این هفته در مورد اتفاقات مصر اظهار نظر کرده و گفته اند یک انقلاب سراسری اسلامی در منطقه در حال شکل گیری است واکنش اخوان المسلمین به صحبت های ایشان چیست؟

کمال الحلباوی پاسخ داد: 'من از 'امام' خامنه ای و تمام کسانی که از انقلاب مصر حمایت می کنند تشکر می کنم .'

وی افزود:‌ در مصر احزاب زیادی فعالیت می کنند بنابراین قانون اساسی باید تغییر کند و مردم باید نمایندگان مجلس را خودشان انتخاب کنند. بعد از رفتن مبارک باید انتخاباتی سالم برگزار شود و مردم نوع حکومت آینده را خودشان انتخاب خواهند کرد.

وی افزود: اگر آنها دولت اسلامی بخواهند که امیدوارم این طور شود، این خواسته ملت است .
بی بی سی در حرکتی زیرکانه اظهارات ضد ایرانی اخیر احمد ابوالغیط وزیر خارجه مصر را پیش کشید که عضو اخوان المسلمین هوشمندانه پاسخ داد: 'اول از همه وزیر خارجه مصر باید از وزارت کنار برود.

دوم اینکه او از روابط مسلمانان با هم شناخت درستی ندارد و در حرف های خود باید از حمایت رهبران ایران از انقلاب مصر قدردانی کند .

با تاسف باید بگویم وزیر خارجه مصر با حملات غرب علیه ایران همراه شده که این قابل قبول نیست'.

بی بی سی در ادامه حوادث انتخابات ایران را پیش کشید وکمال الحلباوی در پاسخ گفت:' من هم امیدوار بودم دولت خوبی مثل دولت ایران و رئیس جمهوری خوب و شجاعی مثل آقای احمدی نژاد داشتیم.

' احمدی نژاد عقیده اش را بیان می کند به درست یا به غلط بودن آن کاری ندارم، اگر کشورهایی مانند آمریکا و بریتانیا حق پیشرفت دارند چرا نباید کشوری مانند ایران هم حق پیشرفت داشته باشد. کشورهایی مانند چین و هند از فن اوری هسته ای برخوردارند چرا کشورهای مسلمان چنین حقی نداشته باشند'.

دوکله پوک

تعجب نکنید  نظرات این دو کله پوک رو بخونید  

 

همه شما این دو کله پوک رو میشناسید... یکیش کارگردان و

اون یکی نقش شیپورچی رو بازی میکنه!  این دو وطن فروش بعد انتخابات دم در آوردن و تو شبکه های ماهواره ای دروغ پراکنی میکنن. من موندم موج سبزیها چطور به حرف این دو احمق گوش میدن؟! چطور حرف اینها رو قبول میکنن؟! مخملباف که یه دورغگوی به تمام معناست... اگه یادتون باشه این آقای مخملباف تو یه شبکه ماهواره ای آرای اصلی انتخابات رو میگفت! ایشون گفتند:

۱- آقای موسوی ۱۹ میلیون رای

۲- آقای کروبی ۱۳ میلیون!

۳- آقای احمدی نژاد ۳ میلیون!

۴-آقای رضایی یادم نیست...

اینجا دو تا چیز واقعا مضحکه... یکی آرای آقای کروبیه و اون یکی آرای آقای احمدی نژاد...وقتی ایشون با اون اعتماد به نفس بالا وقتی میگه که کروبی ۱۳ میلیون رای داشته میشه این نتیجه رو گرفت...

۱- یا فکر میکنه مردم ایران احمق هستند

( واقعا هم حدسش درست بود چون یه عده احمق همین حرف آقای مخملباف رو مثل طوطی تکرار میکردند! جالبه وقتی آرای چهار کاندید رو که اعلام شده بود جمع میکردی از کل آرای که خودشون اعلام کردن ۳۰۰ هزار تا بیشتر بود )

۲- یا خودش احمقه

 ( شک نکنید که احمقه چون آخرتشو به چندر قاز دلار فروخته)

۳- یا اون دلارهایی که گرفته اینقدر به کامش شیر اومده که خودشو به احمقی بودن زده

( پول کثیف همچین وسوسش کرده که مثل ................)

وصیت نامه منتشر نشده بزبز قندی

دوست داشتم قبل از رفتنم چندتا نکته و نصیحت برای شما داشته باشم، هرچند که می دانم نسل امروز نسبت به هرگونه پند و نصیحتی آلرژی دارد و زود فیوز می پراند. اما خب با تحمل کردن این چند خط، جانتان که بالا نمی آید، ناسلامتی من دارم می میرم. پس خوب و با دقت گوش بدهید:

 1. شنگول جان! تو برادر بزرگتر آن دوتای دیگر هستی، پس مراقبشان باش، مرسی. دفعه قبل که آقا گرگه وارد خانه شده بود و تو و منگول را قورت داده بود، من رسیدم و شکمش را پاره کردم و آزادتان کردم. اما از این به بعد من دیگر نیستم. اون قدیم مدیم ها قصه اینجوری بود که آقا گرگه اول صدایش را نازک می کرد و در می زد، شما پا نمی دادید.بعد دستهایش را آردی می کرد، شما پا نمی دادید.بعد سر و صورت و پاهایش را سفید می کرد، شما گول می خوردید و پا می دادید و در را باز می کردید. اما توی این دور و زمانه، عزیزم! گرگ ها اینقدر پر رو شده اند که نه تنها صدا نازک نمی کنند بلکه ادعای مامان شما بودن را هم ندارند و صاف و پوست کنده می گویند که: « لطفاً در را باز کنید؛ من گرگ هستم!» تا اینجایش که جای ترس ندارد. اما من از این می ترسم که شما هم آنقدر بزغاله باشید که حاضر شوید در و دروازه را راحت به روی گرگ باز کنید و نه تنها منتظر منت و التماس و در نهایت حمله آقا گرگه نشوید بلکه خودتان داوطلبانه open door شوید. و توی شکم گرگه افتخار کنید که ما اگر در را باز نمی کردیم، خانه را روی سرمان خراب می کرد!

 2. منگول جان، آی بزغاله با توام! 75 درصد نگرانی من بابت تو است. بابت منگل بازی هایی که گهگاه از خودت استخراج می کنی و دیگران را هم با خودت به ته چاه می کشی. یادت نرود که هر گرگ و شغالی پشت در خانه هر بز و بزغاله ای، فقط به یک چیز می اندیشد که آن یک چیز نه اجاق گاز توست، نه النگو و گوشواه و بوق مرمری توست، نه پلی استیشن و انبار علوفه توست و نه چیز دیگری جز تو و آن گوشت خوش مزه ات! به همین خاطر تا وقتی پشت در هست، حاضر است هر شرط و تبصره و IF تو را سه سوت بپذیرد. ولی وقتی در باز شد و چراغ سبز نشان داده شد، هر راننده ای پایش را از روی ترمز بر می دارد و گاز می دهد و گاز می زند(!) یاس منگولا جونم!

 3. حبه انگورکم، خوشگل و با نمکم. دختر کوچولو و دوست داشتنی ام. حبه جانم! من از تو فقط خاطره های خوش و قشنگ به یاد دارم.یادت هست اولین سالی که دانشگاه قبول شدی و رفتی، برایم نامه نوشتی: « بزی نشست رو ایوونش، نامه نوشت به مادرش ... .» من همانجا زیر لب گفتم ای ول حبه، دمت جزغال! همین روحیه ات را حفظ کن و بدان گرگها از شاخ تو همیشه می ترسند. امید مامان بزی تویی. مراقب برادرهای دست و پا چلفتی ات هم باش که گافهای جواتی ندهند و اگر روزی رسید که دیدی منگل بازی های منگول و آب شنگولی خوردن های شنگول دارد کار دستت می دهد، باز هم بپر پشت ساعت دیواری و پشت تیک و تاک ثانیه ها مخفی شو.

 منبع: روزنامه کیهان؛82.با تصرف.

 گذشته از طنز بودن مطلب؛ نکات جالبی دارد.

حرف مردم

شیخ بهائی (رحمت الله تعالی علیه ):آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست زیرا اگر بسیار کار کند می گویند احمق است و اگر کم کار کند می گویند تنبل است . اگر بخشش کند می گویند افراط می کند و اگر جمع گرا باشد می گویند بخیل است . اگر ساکت و خاموش باشد می گویند لال است و اگر زبان آوری کند می گویند ورّاج و پرگوست .اگر روزه بر آورد و شبها نماز بخواند می گویند ریا کار است و اگر نکند می گویند کافر است و بی دین. لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد و جز از خداوند نباید از کسی ترسید.