ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

جهان سوم جایی...سبزینه

می خواهم بگویم…
جهان سوم جایی نیست…
جماعتی است! 


جماعتی است که افتخارشان خواندن زندگینامه چه گوارا و آثار جورج اورول است، نه وصیت نامه شهیدان وطنشان
جماعتی است که دکتر شریعی را می پرستد، اما احترام دیگران به رهبرشان را، بت و بت پرستی می خواند
جماعتی است که الاغ را از نوع بارش می شناسند، اگر پهن بود، خر است و اگر حرف، روشنفکر
جماعتی است که روشنفکر را برآمده از غرب می داند و نه از عقل و تفکر
جماعتی است که حجاب را ظلم به زن می داند، اما بهره برداری جنسی از آن را، اوج عزت و تمدن می خواند
جماعتی است که دم از اصول اخلاقی می زنند و از آنطرف نگران پایمال شدن حقوق همجنس گرایان هستند
جماعتی است که دم از حقوق بهائیان و احترام به عقاید می زنند و اعتقادات شیعیان را به سخره می گیرند
جماعتی است که سعی در تقدس زدایی از همه چیز دارند، در حالیکه آزادی بیان و اندیشه را مقدس می دانند
جماعتی است که از اسلام رحمانی دم می زنند و خواهان جمهوری ایرانی هستند
جماعتی است که نقض حقوق بشر را در زندان اوین می بیند و نه در فلسطین و عراق و افغانستان و ابوغریب و گوانتانامو
جماعتی  است که به مصدق عشق می ورزند و در عین حال هنوز بی بی سی را باور و قبول دارند.
جماعتی است که میزان محبوبیت خود را در جامعه، از طریق تعداد لایک های پیج خود در فیسبوک می سنجد
جماعتی است که صبح تا شب در کنار بی بی سی،voa ، فردا، زمانه و فارسی وان آرام می گیرند و فردایش از عدل علی برایمان می خوانند
جماعتی است که خود را مسلمان می داند، اما مسلمانان را برادر خود نمی داند
جماعتی است که روشنفکری را در مخالفت با دین می پندارد
جماعتی است که اخبارشان از روی توهمات و داستان پردازی های خبرنگارانش هست و نه از روی واقعیت + 


جماعتی است که دم از جعلی بودن زیارت عاشورا می زنند و یا حسین، میر حسین  سر می دهند…..
جماعتی است بی دین، که از بی دینی دین داران شکایت می کند
جهان سوم، جماعتی است

 دیگر بس است ...حالم دگرگون شد

مشکل یک تکه پارچه نیست

 اصل دعوا و ریشه مخالفت های غرب با حجاب، در یک کلمه یا یک تفکر است

امانیسیم

یا همان اصالت دادن به انسان یا انسان محوری

زمانی که شما حجاب را رعایت می کنید، در واقع اصالت و ارزش را به ذات مبارک حق تعالی می دهید یعنی در نقطه مقابل امانیسم قرار گرفته اید و به سمت الهی شدن، گام بر می دارید با رعایت حجاب، در واقع پروردگار محور و اصل قرار می گیرد بنابراین حجاب مورد  قبول نیست  ولی  یک سوال  یک نکته، و یک حقیقت تلخ چرا هیچگاه با بی بند و باری و آزادی های جنسی، مخالفت نمی شود؟!

این مسائل که فرد را به سمت حیوان شدن سوق می دهند

در واقع بی بند و باری، فرد را به سمت حیوان محوری، و اصالت دادن به آن، سوق می دهد

و حقیقت تلخ این است که امانیسم به حسب ظاهر، انسانگرا است! لیکن در باطن، حیوان گرا است

پی نوشت:-تفکر امانیسیم، به عنوان یک اصل در تمامی فلاسفه جدید غرب، وجود دارد و منحصر به یک مکتب خاص نیست. -در واقع در تمامی گرایش های سکولار یا فلسفه جدید غرب، بشر را یک حیوان توصیف می کنند و حقوقی را که برای آن تعریف می کنند، همان حقوقی است که برای گاو قائلند، برای انسان نیز قائلند.

حتی مفهوم آزادی بیان هم، همان آزادی ماااااا کشیدن است.

یارانه ها

دو مفهوم در اقتصاد وجود دارد که با یکدیگر سازگاری نداشته و با هم ظاهر نمی شوند.حفظ یکی به بهای از دست رفتن دیگریست. آن دو مفهوم، کارایی و انصاف است. کارایی را "به کار گرفتن حداکثر ظرفیت و توانایی عواملی که در فرآیند تولید قرار دارند" و انصاف را "توزیع یکسان و برابر درآمد" تعریف می کنیم.

 

به نمودار زیر دقت کنیم! به این نمودار "منحنی مرز امکانات تولید" گفته می شود. در این نمودار فرض بر این است که در اقتصاد تنها دو کالا تولید می شود ولی نتایج آن را می توان به دنیای واقعی تعمیم داد.این نمودار تشکیل شده از بی نهایت نقطه که ترکیبات مختلفی از دوکالای a و b را نشان می دهد که در همه نقاط ما تمام نیروی کار و منابع را مورد استفاده بهینه قرار داده ایم. اگر بر روی این نمودار حرکت کنیم همیشه از تمام منابع در دسترس حداکثر استفاده را نموده و به عبارت ساده تر به کارایی ، که یکی از اهداف مهم اقتصادی است، رسیده ایم که این به نوبه خود پیشرفت علمی و افزایش نیروی کار را می طلبد.

 

اما اگر سطح تولید در قسمت زیر نمودار باشد یعنی جامعه از تمام منابع مادی و  نیروی کار خود استفاده نکرده است. این حالت نتیجه سیاست های ناکارآمد اقتصادی و هرز رفتن منابع است.

 

آزاد سازی قیمت ها و حذف یارانه ها به افزایش کارایی اقتصاد کمک می کند.با توجه به توضیحات ابتدایی؛ این افزایش کارایی موجب سخت شدن زندگی قشر کم درآمد می شود. در هر صورت باید یکی از این دو هدف _کارایی و انصاف _را برگزید.اگر هدف کارایی باشد،افراد جامعه باید به حداقل معیشت ( البته در مدت کوتاهی) بسنده کنندو اگر ملاحظات توزیعی و انصاف (با تعریف بالا)، هدف باشد باید کارایی و پیشرفت اقتصادی را به دست فراموشی سپرد.

 

حذف یارانه ها و هدفمند کردن آنها، از سال 1368(20سال قبل) در دستور کار دولت قرارگرفت، ولی تنها در سالهای اخیر و در دولت دکتر احمدی نژاد به آن پرداخته شده است.این هدفمند سازی قدمی در جهت رشد اقتصادی است که باید بهای آن را پرداخت. یا باید همیشه درجا بزنیم و واردات کالاهای خارجی را تماشا کنیم و یا باید هزینه پیشرفت که همان قناعت به حداقل درآمد برای مدتی محدود است را بپردازیم.شاید دولت های قبل برای حفظ وجهه سیاسی خود انصاف را به کارایی ترجیح داده باشند تا بتوانند مدت ریاست و مدیریت خود را تمدید کنند اما این کار به بهای هدر رفتن منابع و حتی افکار خلاق جامعه بوده است.

 

نکته مهم

آگاه سازی مردم وظیفه ما وبلاگ نویسان است. برخی از دشمنان که اغلب قلم به دست هم هستند ، از این ناآگاهی استفاده کرده و افکار غلط را به عامه مردم القاء می کنند. وظیفه مان را جدی بگیریم.

حرف مردم

شیخ بهائی (رحمت الله تعالی علیه ):آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست زیرا اگر بسیار کار کند می گویند احمق است و اگر کم کار کند می گویند تنبل است . اگر بخشش کند می گویند افراط می کند و اگر جمع گرا باشد می گویند بخیل است . اگر ساکت و خاموش باشد می گویند لال است و اگر زبان آوری کند می گویند ورّاج و پرگوست .اگر روزه بر آورد و شبها نماز بخواند می گویند ریا کار است و اگر نکند می گویند کافر است و بی دین. لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد و جز از خداوند نباید از کسی ترسید.

حسین حسین است

حسین ؛ حسین است...

که 

اگر ملائک برای آدم سجده کردند / اما برای حسین صلوات فرستادند

اگر آدم را با لباسی از بهشت زینت دادند / اما حسین را زینت بهشت قرار دادند

اگر برای آدم، بعد از آن همه رنج، طعامی از بهشت آوردند / اما حسین، بعد از آن همه مشقت و رنج، با لبان تشنه جان داد

اگر نوح شیخ المرسلین است / حسین سید جوانان بهشت است

اگر خانه نوح مشرف به مسجد کوفه بود / اما مدفن حسین، اشرف از مسجد کوفه بود

اگر نوح “فی العالمین” سبب نجات اهل کشتی از سیل شد/  اما حسین کشتی ای  برای نجات از جهنم شد

اگر ابراهیم به قدرت خدا، آتش را بر خود سرد کرد /  اما حسین آتش جهنم را بر خود و جمیع یارانش سرد  کرد

اگر ابراهیم “صاحب ملت” بود / حسین “منبع رحمت” بود

اگر موسی که ید بیضا داشت و دستش می درخشید / حسین پیشانی و گلویش می درخشید

اگر موسی با عصایش، از زیر سنگ آب جوشاند / حسین با شهادتش، از زیر سنگ خون جوشاند

اگر موسی در طورسینایی شرافت یافت که خداوند به آن قسم داده بود / اما حسین به کربلایی شرافت داد که همان طورسینا بود

اگر موسی صاحب عصا بود / حسین صاحب شمشیر نبویه بود

اگر سلیمان نبی، جن و انس را در اختیار داشت / حسین بهشت و جهنم را نیز در اختیار داشت

اگر برای موسی و قومش یک دریا شکافته شد / اما تنها برای شهادت حسین، تمام دریاها به خروش آمد و آشفته شد

اگر عیسی، فرزند مریم، برترین زن، زمان خود بود / حسین فرزند سرور زنان عالم بود

اگر یعقوب با دیدن لباس خونی، اما سالم یوسف کمرش خم شد و چشمانش سفید گشت و افتاد / حسین بدن تکه تکه شده علی اکبر را در آغوش گرفت و باز ایستاد

اگر زکریا از بشارت آمدن یحیی، خوشحال و مسرور شد / اما  از بشارت حسین،  فاطمه و پدرش، اندوهگین شدند، که زیرا خبر کشته شدنش را می دادند

که اگر حجاز، عرفات دارد / اگر عرفات میلیون ها زائر دارد / که اگر میلیون ها زائر با خود غذا نبرند، گرسنه خواهند ماند….

اما

حسین کربلایی دارد / کربلا اربعینی دارد / اربعینی که ۱۱ میلیون زائر دارد / که ۱۱ میلیون زائر هر دم اراده کنند، بهترین غذاها را میل می کنند

و  اگر خدا برای ساختن آدم به خود تبریک گفت،

همه عالم و آدم را به وجود حسین و آل عبا ساخت….

که اگر “فاطمه، فاطمه است”…..” حسین، حسین است