ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

خانم رهنورد ...سومین متفکر جهان...دختر لرستان و عروس آذربایجان

 

سومین متفکر جهان، یعنی دختر لرستان و عروس آذربایجان، خانم دکتر، ببخشید پروفسور زهرا رهنورد، در بیانیه جدید خود که به مناسبت هشتم مارچ ( روز جهانی زن)، منتشر کرده است و البته چند روزی از انتشار آن می گذرد، از وضعیت بغرنج و نابسامان حقوق زنان در کشور انتقاد نموده  و فرموده است: " مساوات میان زنان و مردان به صورت مساوات در اعمال خشونت علیه آنان درآمده است!" ایشان از این نوع برابری ابراز تنفر کرده و آن را مساوات مخوف نامیده است. البته که خانم رهنورد نکته درستی را گفته اند. چون بالاخره اگر زن، نسبت به مرد حساسیت های بیشتری دارد که دارد، انتظار می رود که در عرصه های سیاسی و اجتماعی، امنیت حضور و فعالیت و مشارکت او به خوبی تامین شود. این مشکل، یک مقدار، از خلاءهای موجود در قانون رنج می برد و بخش عمده اش از بی اخلاقی در جامعه ناشی می شود. طرف صحبت خانم رهنورد حتما سیستم اجرایی کشور و دستگاه ....  به ادامه مطلب بروید

قانون گذاری است که عملکرد هر دو به قانون پیوند می خورد. اما من با تجاربی که داشته ام، می خواهم به خانم رهنورد متعرض شوم که قانون هرچقدر هم که جامع و مانع باشد تا زمانی که میان افراد جامعه نهادینه نشود و مجریان خوبی نداشته باشد، مشکل گشا نخواهد بود. مثلا همین آقای موسوی، داماد لرستان و پسر آذربایجان، بعد از انتخابات چقدر به قانون پایبندی نشان داد؟ اینکه شب قبل از اعلام نتیجه انتخابات، مقابل دوربین حاضر شد و با لبخندی موذیانه و چشمانی گرد شده از دروغ صراحتا اعلام کرد: اینجانب، برنده انتخابات هستم، در کجای قانون تعریف شده بود؟ و آیا این حرکت آقای موسوی، ناشی از ضعف قانون بود یا بی اخلاقی خود او؟ ما پیش از آنکه قانون مدونی داشته باشیم، کتاب مقدسی داشته ایم. پیش از قانون و ابداع واژه قانون، از طریق حدیث و سنت، تمام اخلاقیات و محذوریت ها و محدودیت ها و اختیارات مجاز به ما منتقل شده و آموزش داده شده بود.  این دیگر با خود فرد است که چقدر به این موارد التزام داشته باشد. آن ها که اخلاق را نصب العین خود قرار داده اند و در همه حال و همه کار، خداوند را در نظر گرفته اند و به رعایت حق الناس حساس بوده اند، نیازی به کتاب قانون ندارند. در عین حال این به معنای عدم توجه به تدوین قانون عادلانه نیست.خانم رهنورد! گفتید مساوات میان زنان و مردان به صورت مساوات در اعمال خشونت علیه آنان درآمده است و آن را مخوف دانستید. شاید هیچ کس به اندازه من، نتواند خوف و وحشت این واقعه را درک کند. زمانی که در طول انتخابات، مرا گروهی از جوانان حامی جریان شما که اتفاقا همشهری بودیم و روزگاری در کنار یکدیگر فعالیت فرهنگی می کردیم، به دلیل حمایت از آقای احمدی نژاد، آماج اهانت ها و بی اخلاقی های خود قرار دادند، را هنوز به خاطر دارم. هنوز برای من راه رفتن در خیابان، با احساس خطر همراه است. احساس خطر از حمله یکی از آن ها به من. تنها گناه من جداشدن از خط آن ها و روشنگری و افشای ماهیت دروغ اخباری بود که در جهت خدشه وارد کردن به صحت انتخابات  مطرح می کردند. خانم رهنورد! این است خشونتی که مدعیان ادب و متانت، به دختری نشان دادند که خود زمانی او را با معصومیت اش یاد می کردند. باید پیش از نوشتن بیانیه برای روز جهانی زن، مرثیه ای برای اخلاق می نوشتید. خانم رهنورد! به هیچ وجه دوست نداشتم مسئله ای را بازگو کنم اما شاید اگر نگویم روزی پشیمان شوم و لذا احساس می کنم تکلیفی بر دوش من است برای گفتن ش. از انتخابات دهم ریاست جمهوری روزها و هفته ها و ماه ها گذشته بود که یکی از اعضای همین گروهِ به اصطلاح اهل فرهنگ و ادب و اندیشه و حامی حقوق زنان و مدعی دموکراسی و هوادار سرسخت اصلاح طلبان و حامی جناب موسوی در انتخابات، نمی دانم از سوی من چه بدی و ستمی دیده بود، که شماره تماس مرا به همراه نام و نام خانوادگی ام پشت در یکی از دستشویی های پسران دانشگاه نوشت. از آن روز بود که تلفن من، از انبوه تماس ها و پیامک های مختلف آرام و قرار نداشت. خانم رهنورد! می دانی من در پاسخ به یکی از این تماس گیرندگان، وقتی گفت شماره مرا از کجا پیدا کرده، چه گفتم؟ مطمئنم حتی نمی توانی حدس بزنی. نه، یادم نبود که تو بزرگترین متفکر جهانی پس شاید بتوانی حدس بزنی. اما نه، جواب این سوال با هیچ کدام از آن فرمول ها و تئوری هایی که تو تا به حال خوانده ای پیدا نمی شود. خودم می گویم. من وقتی از آن طرف گوشی شنیدم که شماره ام، را کجا نوشته اند، اول انگار تیری به قلبم فرو رفت. اما بدون آنکه بروز دهم که چقدر قلبم از شنیدن این موضوع جریحه دار شده است، گفتم: "زنده باد مخالف من. "بالاخره عده ای این شعار و از این دست شعارها زیاد سردادند اما یکی باید آن ها را به عمل در می آورد.متاسفانه بیشتر شعارهای جریان فاسد اصلاح طلب، به اخلاق و ادب پیوند می خورد و وقتی آدم آن ها را به زبان می آورد، همه فکر می کنند که ما هم وابسته به این جریان فاسد هستیم. این ها نه تنها فضای اخلاق را با این شعارهای پرطمطراق، به لجن کشیدند که از رنگ مقدس سبز هم در جهت مطالبات نامشروع خود بهره جستند. اما این هنر بچه های حزب اللهی است که انشاء ا... با تسخیر فاتحانه ی دنیای مجازی، اخلاق و ادب واقعی را به این جماعت بداخلاق و بی اخلاق و لااُبالی نشان دهند. خانم رهنورد! بعد از مدت ها احساس ناامنی که با فتنه گری های همسر متوهم شما و دیگر سران فتنه در زیر سایه شعارهای مبتذل، بر من تحمیل شده بود، اینک با فتح فضای سایبر به دست بچه های حزب الله، کم کم آن آرامش از دست رفته و امنیت خاطر، به من دارد باز می گردد.خانم رهنورد! می بینی اخلاق را با هیچ ماده قانونی نمی توان نهادینه کرد. این ذات آدم هاست که باید مطهر باشد و این ذات نه با شعارهای قشنگ که با ایمان قوی، صیقل داده می شود.خطابم به وبلاگ نویسان ارزشی: بچه ها! پیوندتان را با هم قوی کنید. اگر کسی از بچه های خودمان، درخواست لینک داد راحت لینکش کنید. به مطالب یکدیگر لینک بدهید. با نظرات سازنده، نقاط ضعف و قوت مطالب یکدیگر را مشخص کنید. اگر کمترین انحرافی از اصول اخلاقی یا اشکالی در مطلب کسی دیدید، مشفقانه و به طور خصوصی، او را متوجه کنید. ظرفیت انتقادپذیری تان را ببرید بالا. حتی الامکان در اشاره به فرقه موسوی، از آوردن واژه "سبز" خودداری کنید. "فرقه توهم" یا "فرقه موسوی" جایگزین های خوبی برای "فرقه سبز" هستند. این فضا باید به دست بچه های حزب الله، پرچم افتاده ی اخلاق را به اهتزاز درآورد. ما باید کارنامه درخشانی از خود به جای بگذاریم.

نظرات 4 + ارسال نظر
صنم یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:19

nipon.koko@gmail.com

صنم یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:27

nipon.koko@gmail.com

سامان مهدوی پنج‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 13:15 http://www.aydinzamani.blogfa.com

اهنگ های زیبای ایدین زمانی

ممنونم از حسن انتخابتون

سرباز وطن پنج‌شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 22:27

زنده باد بانوی شجاع رهنورد دلاور
سرنگون باد دیکتاتوری آخوندی

بابا اعتماد به نفس

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.