ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

سبز ولی بی رنگ

داشتم وبلاگ نسل خمینی را می خواندم. به قسمت نظرات رفتم؛ دیدم کلی سبزها با بی رنگ ها کل کل کرده اند و توی سر هم زده اند. جالب بود که سبز ها با همه چیز مخالف بودند. حتی با کسانی که با آنها بودند و اعتراف به اشتباهاتشان کرده اند.

 من فکر می کردم با غلط کردم گفتن سردستیشان و قبول شکست موسوی خیلی ها ... 

 

                                                  بقیه در ادامه مطلب... 

 داشتم وبلاگ نسل خمینی را می خواندم. به قسمت نظرات رفتم؛ دیدم کلی سبزها با بی رنگ ها کل کل کرده اند و توی سر هم زده اند. جالب بود که سبز ها با همه چیز مخالف بودند. حتی با کسانی که با آنها بودند و اعتراف به اشتباهاتشان کرده اند.

 من فکر می کردم با غلط کردم گفتن سردستیشان و قبول شکست موسوی خیلی ها قبول کردند که بازیچه شده اند و سرشان به سنگ خورده است ولی مثل اینکه اینطور نیست. آنها آنقدر بر حق نداشتیشان پافشاری می کنند که من به پاک بودن ذاتشان شک کردم. چه توهین ها که نمی کنند.اگر یک کلمه از این حرفها در مورد موسوی به کار برده می شد؛ اگر شکایت نمی کردند حتما آگهی می زدند و فریاد مظلومیت بر می آوردند.

یک سوال که برای این کوچولوها پیش آمده این است که چرا کسی برای حرف آنها تره هم خورد نمی کند. من جواب آنها را می دهم:

 فکر می کنید طرفداران موسوی چه کسانی بودند و هستند؟ یکی از طرفداران پر و پا قرصش دختری از اقوام ما بود که در طول زندگیش به جز مجله خانواده سبز آن هم قسمت داستان های من درآوردی اش؛ هیچ مجله یا روزنامه دیگری نخوانده.فردی که تمام درکش از جامعه در چهارچوب جعبه لوازم آرایشش می گنجد. دانشجویی که تا زمان انتخابات نام وزرای کشور را نمی دانست. انسان آگاهی(!!!) که هنوز نمی داند عطریانفر و ابطحی زن اند یا مرد. جالب اینجاست که از همسر موسوی تعریف و تمجید می کرد ولی نمی دانست که چه رشته ای درس خوانده و الان چکاره است! طفلی نمی دانست که موسوی دکترا ندارد. سال سوم رشته مدیریت بود و در مورد اقتصاد ایران نظریه صادر می کرد.(حتما می دانید که مشت نمونه خروار است). حالا بگذریم از طرفدارانی که قدیمترها جزء منافقین بودند و زندگی نامیشان را پدر و مادرهایمان بهتر می دانند.کسانی که از کوههای کردستان بازگشتند و رأفت اسلامی توبیشان را پذیرفت.

 اینها طرفداران موسوی اند. شما باشید برای حرف چنین افرادی که دلایل عاقلانیشان محدود می شود به آمارگیری های غلط و دروغین؛ ارزش قائل می شوید؟ موضع گیری نمی کنم ولی هر شخصی در جامعه باید جایگاه خود را بشناسد. طبق اصولی تصمیم بگیرد که حداقل عقل آنها بپذیرد؛ حالا شرع به کنار.

 این بود دلیلی که حرف این افراد خریدار نداشت. هنوز هم بیچاره ها دارند تلاش می کنند که ثابت کنند کم نیاورده اند ولی خبر ندارند که باید مشکلات روحی بیشتری را تحمل کنند. زیرا بازیچه شدن عواقبی بدتر از اینها دارد. سختی اش اینجاست که بدانند انتخابات یک بازی سیاسی است که بعد از اتمام آن دو بازیکن رقیب به هم دست می دهند؛ولی دو برادر که طرفدار دوتیم مخالف بودند هر یک تنها به خانه باز می گردند

نظرات 4 + ارسال نظر
زهرا سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 21:46 http://hamnafas-zahra.blogsky.com

عجب!!!
بابا سبز
بابا موسوی!!!!!!!
بیخیال سیاست

سلام زهرا حانم باور کن من سیاسی نیستم

ندا چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:52 http://www.neday-zendegi.blogsky.com/

ول کن این سیاست کثیف را
همه ما بازیچه هستیم پس به جای بازی با احساسات همه درس زندگی را به هم آموزش بدیم

سلام ندا خانم ..........درس زندگی یعنی وقتی که باید جایی باشی دقیقا همونجا باشی نه جای دیگه .....مثلا اگر کوفیان سر موقع کنار امام بودن دیگه عاشورایی اتفاق نمی افتاد

[ بدون نام ] دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 18:48

من بالاخره نفهمیدم که تو طرفدار کی هستی؟

بعد اگه سبز ها را قبول نداری چرا وبلاگی درست می کنی بر ضد سبز ها، خیلی دوست دارم بدونم که چرا خودتو انقدر عصبانی می کنی؟

به هر حال هر کسی یه اعتقاداتی داره، مگه نه؟
آدم باید به اتقادات دیگران احترام بذاره.

سعی کن ول کنی اینجور وبلاگ درست کردنا رو

این حکومت به کسایی پول میده که اینجور وبلاگ ها رو درست کنن.

سلام .راستش ما پولمونو به صورت کیک و ساندیس قبلا؛ در ۹ دی و ۲۲ بهمن گرفتیم ........و ممنونم به خاظر حضور گرم شما .نظر شما هم واسه خود شما قابل احترامه ومن هم به نظر شما احترام میذارم

[ بدون نام ] دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 18:49

1

ممنونم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.