ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
1. هنگامی که زنی 3 مرتبه متوالی زوجه یک نفر بوده و مطلقه شده، بر آن مرد حرام می شود، برای حلال شدن دوباره مرد بر زن و امکان مجدد ازدواج آن دو، پس از ازدواج زن با مردی دیگر، باید با طلاق یا فسخ نکاح یا فوت مرد، فراق بین شوهرجدید و زن صورت بپذیرد و آنگاه زن می تواند با شوهر سابق خود دوباره ازدواج نماید؛ در ادبیات فقهی- حقوقی به آن شوهر دومی، اصطلاحاً "محلل" گفته می شود.
2. این روزها خبرهایی شنیدنی از اردوگاه میرحسینیها به گوش می رسد. اجتماع نقیضین و نقیضات گویا دیگر محال نیست؛ جمع همگی جمع است. از حسین مرعشی که خود را یک "لیبرال"مسلمان می داند، تا فرشاد مؤمنی که شیفته اقتصاد نهادگرا و دولت محور است. از هاشمی رفسنجانی که خطبات آتشیناش در انتقاد از پیامدهای سیاستهای اقتصادی دولت موسوی زبانزد است تا امثال شیرزاد و مزروعی که روزگاری رفسنجانی را مورد شدیدترین تهاجمات خود قرار می دادند و موسوی را در دوران دولتمردی دوم خردادیها "در توهمات دوران نخست وزیری" می خواندند، امروز پشت او صف کشیده اند و...
3. نیل به اهداف راهبردی، گاهی اقتضا می کند که افراد در کوتاه مدت، دست از برخی مخالفتها بشویند و "فعلاً"، مانع بزرگتر و دست انداز مهمتر را مرتفع سازند؛ احمدینژاد شیعه با هوگوچاوز مارکسیست، دست در دست یکدیگر می دهند و برخی تعارضات جدی اعتقادی را کنار می گذارند تا "فعلاً" با دشمن مشترک بزرگتری به نام "امپریالیسم امریکایی" مبارزه نمایند و حالا هم همدستی افراد یادشده با میرحسین موسوی را در همین راستا می توان تحلیل کرد؛ دشمن مشترکی به نام محمود احمدینژاد که کم کم دارد تبدیل به غده ای سرطانی می شود و بی معطلی باید وی را از صفحه سیاست ایران حذف کرد.
4. مدعیان تندروی اصلاح طلبی از این ناراحتند که بسیاری از مؤلفه های کلیدی گفتمان امام و انقلاب ازجمله نفی سلطه بیگانگان، همنشینی با مردم مستضعف، مبارزه با تفاخر و ویژه خواری و... که درتعارض با اندیشههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی اصلاحطلبی دوم خردادی بود، توسط این دولت زنده شده است و امثال میرحسین -در خوشبینانهترین حالت- از این ناراحتند که در عرصه مدیریت اجرایی، محمود احمدینژاد دچار ضعفهای عدیده ای است و حالا دست به دست هم می خواهند کابوسی به نام احمدینژاد را برطرف سازند.
5. میرحسین یا رأی می آورد یا نمی آورد؛ اگر نیاورد که آن همپیمانان مصلحتی چیزی را از دست نداده اند و باید مدتی دیگر با کابوس احمدینژاد سرکنند تا انتخابات سال 1392 فرا برسد ؛ اما اگر موسوی بهعنوان رئیس جمهور منتخب مردم ایران را در انتخابات دهم ریاست جمهوری کسب کند، محتوای مطالب مندرج در بند اول این نوشته موضوعیت پیدا می کند. آن گاه پروژه محلل قدرت کلید می خورد...
6. نیروهای میرحسینی خالص، مجموعاً از تعداد انگشتان 2 دست -و بازهم در خوشبینانه ترین حالت ازانگشتان 2 دست و 2 پا- تجاوز نمی کنند و این تعداد نیرو برای اداره کشور به هیچ روی کافی به نظر نمی رسد بنابراین وی احتیاج به تعداد زیادی نیروی کمکی خواهد داشت و آن نیروی کمکی مسلماً کسی نیست جز همان همپیمانان استراتژیک و "مصلحتی"؛ به همین راحتی کسانی که مطمئن بودند اگر در معرض آراء مستقیم مردم قرارگیرند، انتخاب نخواهند شد، حالا به لایه های مختلف قوه مجریه کشور دست خواهند یافت.
7. کابوس احمدینژاد که از بین رفته، دوم خردادیها و تکنوکراتها به عرصه قدرت بازگشتهاند بنابراین موسوی نقش محلل بودن را به خوبی ایفا نموده است و حالا نوبت رجوع به همان همسر قبلی است؛ باید از میرحسین عبور کرد...
سلام.شما لینک شدید.دست شما درد نکنه.منتظر نظر شما در مورد مطالبم می باشم.موفق باشید
سلام ممنونم .ممنونم واسه لطفتون .اجرتون با فاطمه زهرا
در کابوس بودن این آقا که شکی نیست
کابوسی که این ملت تا سالها از یادآوری آن به خود خواهندلرزید
در مورد قسمت دوم فقط میتوان گفت
سگ زرد برادر شغال است!
سلام عزیزم . ممنون به خاظر حضورت .ولی کاش کمی هم به حرمت وقتی که گذاشتی از بیان کردن حرفهای ..........حوداری میکردی .اون پستتونو به خاطر حرفهای زشتی که زده بودین نشد آشکار کنم .ولی دوست من آدم چه سبز چه سفید و چه آبی بهتر است که ادب و نزاکت داشته باشه .خدا رو شکر که دشمنان ما از احمق ترین ها هستن...............خدا را صد هزار مرتبه شکر
سلام اسلام پیروز است
سلام ...............این بشارت خداوند است .
سلام
بلاخره اینم یه نوع بازیه سیاسیه دیگه!!!!!
ممنون از لطفتون بابت لینک وبلاگ.
وبلاگ شما هم لینک شدید.
در پناه خدا و سایه سار ولایت.
ممنونم وایه لطفتون .اجرتون با فاطمه زهرا
نمیدونم چی بگم ما چسبیدیم به چیزهای بی ارزش
به عقیده من که قبلا هم گفتم اینا بازی سیاسته که مردم را درگیر خود کردن ما در جامعه ای هستیم که حق بیان نداریم پس چه اهمیتی داره کی چی بود و هست اما.............
بیایید ما انسانهای درست باشیم بیائید درست زندگی کنیم شاید مملکتمون هم درست شود وقتی پایه و ریشه انسانی ما خراب است چطور میتونیم به این فکر کنیم سران ما چه میکنند؟؟
سلام .من آخرش نفهمیدم شما چی میدونید .خدا رو شکر تو این کشور هر کی هر چی دوست داره میگه .................. ولی اخرش دم از نبود دمکراسی میزنه .فکر کنم دمکراسی فقط تو آمریکا یافت بشه . در هر صورت خوشحالم که به ویبلگم اومدی .بازم بیایین ............حرف دارم واستون اما نه اینجا ...میام و تو وبلاگتون ..............................