ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

رای به ولایت

اکثر ما بچه مذهبی‌ها چه در انتخابات ۸۴ و چه انتخابات دوره‌ی قبل از حامیان احمدی‌نژاد بودیم. چه بحث‌ها و مشاجراتی که تا نیمه‌ی شب با دوستان بر سر انتخاب احمدی‌نژاد به خصوص در سال ۸۴ نداشتیم. چه خوشحالی‌ و شادمانی که بعد از مناظره‌ی تاریخی او با موسوی نداشتیم و از فرط خوشحالی تا صبح در خیابان‌ها پرسه نزدیم. و البته الحق و الانصاف احمدی‌نژاد از میان همه‌ی گزینه‌های موجود، بهترین گزینه بود. فکر نمی‌کنم هیچ‌کدام از دوستانی که در انتخابات ۸۴ و ۸۸ به احمدی‌نژاد رأی داده‌ و حالا هم به برخی از اقدامات او نقد دارند از رأی خود به احمدی‌نژاد پشیمان شده باشند. این قلم به شخصه حتی اگر صدها بار دیگر در چنان موقعیتی قرار بگیرد از بین همه‌ی گزینه‌ها یقینا باز هم به احمدی‌نژاد رأی خواهد داد. اما فراموش نکنیم که رأی ما به احمدی‌نژاد رأی به شخص او نبود. ما به شخص احمدی‌نژاد رأی ندادیم. ملاک و شاخص ما برای انتخاب نه خوشگلی و تیپ و فریم با کلاس عینک او بود و نه ژست‌ و ادا و اطوارهای انتخاباتی‌ش. در حقیقت رأی ما دارای دو بعد بود: بعد سلبی و بعد ایجابی. در «بعد سلبی» ما می‌خواستیم به کاندیداهای دو جناح چپ و راست که برای دو دهه با سیاست‌بازی‌های خود، آرمان‌های انقلاب را به فراموشی سپرده بودند، «نه» بگوییم. انگار هر کدام از ما می‌خواستیم با صدای بلند فریاد بزنیم از چپ و راست بیزارم و انسانم آرزوست. و احمدی‌نژاد همان انسانی بود که آرزو می‌کردیم روزی رئیس‌جمهور ایران باشد. 

در «بعد ایجابی» هم احمدی‌نژاد را تبلور زنده کردن شعارهای انقلاب و امام می‌دانستیم. شعارهایی چون عدالت، ساده‌زیستی، استکبارستیزی، مردم‌دوستی، انقلابی بودن و مبارزه با رفاه‌طلبی و غیره. ما دلبسته‌ی شعارها و رفتارهای انقلابی احمدی‌نژاد شدیم نه خود او. به همین دلیل هم به او رأی دادیم. در حقیقت رأی ما رأی به آرمان‌های انقلاب بود نه احمدی‌نژاد. سؤال می‌پرسم: اگر احمدی‌نژاد آن شعارها را نمی‌داد و چنان رفتار انقلابی از خود نشان نمی‌داد آیا باز هم ما به او رأی می‌دادیم؟ آیا باز هم با همان صلابت حاضر می‌شدیم که از او دفاع کنیم؟

البته از حق هم نباید گذشت که انصافا احمدی‌نژاد هم بعد از رئیس‌جمهور شدن نشان داد تا حدود زیادی بر خلاف سیاسیون دیگر به شعارهای خود پایبند است و بسیاری از آن‌ها را هم عملی کرد. تغییر استراتژی منفعلانه‌‌ی تنش‌زدایی تسلیم‌طلبان به استراتژی فعال انقلابی، به چالش کشیدن تئوری‌ها و سیاست‌های غربی آن هم در قلب تمدن غرب و در مکان‌هایی چون سازمان ملل، راه‌اندازی مجدد نیرو‌گاه‌های هسته‌ای و احقاق حقوق مسلّم ایرانی‌ها و تحقیر دوباره‌ی غرب، انجام سفرهای استانی و بازدید و رسیدگی از مناطقی که در طول این سی سال حتی پای یک مسئول هم بدان‌جا نرسیده بود، اجرای طرح سهمیه‌بندی بنزین، طرح مسکن مهر، طرح هدفمندکردن یارانه‌ها که یقینا کسی جز او جرأت انجام‌ش را نداشت تنها گوشه‌ای از زحمات شبانه‌روزی او و تیم همراه‌ش بوده و هست.

همه‌ی این‌ها باعث شد که علاقه‌ و محبت ما به احمدی‌نژاد چندین برابر شود و به مصداق حدیث «حب الشیء یعمی و یصم»، از دیدن بدی‌های او غافل شویم. ما فراموش کردیم که احمدی‌نژاد هم مانند سایر انسان‌ها است که در کنار خوبی‌های زیادش، بدی‌هایی هم دارد. حتی فراموش کردیم که برخی از همین روحیات خوب احمدی‌نژاد (و البته همه‌ی انسان‌ها) اگر در جای خود استفاده نشود ممکن است تبدیل به بدی هم بشوند. مثلا برای ما این روحیه‌ی احمدی‌نژاد که همیشه رقیب و دشمن را کوچک و خوار می‌شمرد خیلی جذاب و شیرین بود. مخصوصا در مواجهه‌ی با سران غرب که اتفاقا باید با آن‌ها از همین دریچه صحبت کرد و تعامل داشت. هیچ‌گاه نباید رقیب را بزرگ فرض کرد که این خود باعث تضعیف روحیه‌ی نیروهای خودی خواهد شد و احمدی‌نژاد این را خیلی خوب می‌دانست و اجرا کرد. اما فراموش کردیم که این روحیه‌ی خوب، بعضی جاها می‌تواند خیلی هم بد باشد. فی‌المثل آن‌گاه که انسان در برخورد با دوستان خود نیز با همین نگاه وارد شود و تصور کند که همه‌ی آن‌ها انسان‌هایی کوچک‌تر از خود هستند. و نتیجه آن‌که هیچ‌گاه برای نظرات آنان اهمیتی قائل نخواهد شد. موضوعی که در این سال‌های اخیر مشاهده کردیم که در او پر رنگ‌تر شده است تا جایی که باعث دلخوری و دور شدن بسیاری از دوستان او شد.

و یا یکی از خصوصیات دیگر او توجه به عنصر «ایرانی بودن» و «هویت ملی» است. این قلم بر خلاف بسیاری از دوستان که شاید با این مسأله مخالف باشند و آن را به نوعی موجب ترویج روحیه‌ی ناسیونالیستی می‌دانند، کاملا با آن موافق هستم. جدای از این‌که هویت ما ایرانی‌ها چه بخواهیم و چه نخواهیم عجین شده از دو عنصر «ایرانیت» و «اسلامیت» است، توجه به هویت ملی باعث ایجاد روحیه‌ی امید و پشتکار و برنامه‌ریزی برای آینده می‌شود. ما نمی‌توانیم هویت چندین هزار ساله‌ی خود را نادیده بگیریم. مگر چند کشور مثل ایران با این پشتوانه‌ی عظیم تمدنی در دنیا وحود دارد؟ حتی برگزاری جشن نوروز و دعوت از کشورهای همسایه هم فی‌نفسه چیز بدی نیست. کما این‌که در سال قبل مشاهده کردیم که حتی رهبر انقلاب هم با مدعوین خارجی جشن نوروز دیدار کرده و اتفاقا حرف‌های بسیار زیبایی در باب نوروز و ترویج فرهنگ ایرانی- اسلامی گفتند. اما وقتی مسأله‌ی ایرانی بودن و جشن نوروز در تقابل با موضوع دیگری چون قیام‌های مردمی کشورهای مسلمان و کشتار شیعیان بحرین قرار می‌گیرد و آن‌گاه به جای توجه به این موضوع با اهمیت اولویت اوّلی، به موضوع کم اهمیت‌تر توجه می‌شود تبدیل به یک امر نامطلوب شده که صدای همه‌ی دوستداران انقلاب و اسلام را در می‌آورد.

همه‌ی این ماجراها باعث شد که جریان حزب‌الله یاد بگیرد که دیگر اسیر شخصیت‌ها و افراد نشود. و البته این هم یکی از برکات فتنه‌ی ۸۸ است. فتنه‌ی ۸۸ با همه‌ی معایبی که داشت دارای برکات زیادی برای انقلاب بود که یکی از آن‌ها شکستن تابوهایی بود که به خصوص ما جوان‌ها برای خود ساخته بودیم. ما بیش از حد بر روی افراد تمرکز کرده بودیم. تصور می‌کردیم که باید حتی «حق» را هم با آنان بسنجیم. اگر می‌خواستیم ببینیم کدام گروه حق است نگاه به افراد آن می‌کردیم. تا فتنه‌ی ۸۸٫ که درآن دیدیم چگونه بسیاری از استوانه‌های نظام سقوط کردند. فتنه‌ی ۸۸ به ما نشان داد که چگونه انقلابی‌های دیروز هم در معرض ابتلا به آزمایشات الهی هستند و می‌توانند تبدیل به فتنه‌گران امروز شوند. فتنه‌ی ۸۸ به ما آموخت که همه در معرض ریزش و سقوط هستند. از موسوی و کروبی و خاتمی بگیرید تا هاشمی و احمدی‌نژاد و مشایی و من و شما. در ابتدا ما فکر می‌کردیم سقوط مثلا استوانه‌ها باعث سقوط انقلاب و نظام خواهد شد. در حالی‌که دیدیم اتفاقا ریزش برخی از افراد باعث تقویت بیشتر انقلاب شده است. نگاه کنید به راهپیمایی‌ها و تجمعات و فضای انقلابی بعد از فتنه و ببینید چه رشد مضاعفی داشته‌ایم. و تازه اینجا است که مصداق حدیث رسول (ص) را متوجه می‌شویم که از فتنه‌های آخرالزمان نهراسید که این فتنه‌ها باعث در هم شکستن دشمنان خواهد شد.

ما از پس فتنه آموختیم که دیگر دلبسته‌ی هیچ چیز نباشیم جز «ولایت». از این پس باید ولایت را سنگ محک همگان و بالاخص سیاسیون و نخبگان قرار دهیم. آموختیم باید اولین شرط اساسی برای انتخاب یک گزینه را تنها و تنها در موضع‌گیری او در قبال مسأله‌ی ولایت بدانیم. چه در سطح گفتار و چه در سطح رفتار. هر دل که «ولایت‌مدار»تر است پیش‌تر است. آموختیم حتی مسائلی چون ساده‌زیستی و عدالت‌خواهی و مردم‌دوستی و… نیز نسبت به موضوع ولایت‌پذیری در اولویت‌های بعدی قرار می‌گیرند.

القصه، ما از اول هم احمدی‌نژادی نبودیم چه برسد به «مکتب احمدی‌نژادی» بودن. مکتب ما احمدی‌نژاد نبوده و نیست. ما همگی شاگرد مکتب حضرت روح‌الله هستیم و خواهیم بود. اگر به احمدی‌نژاد هم رأی دادیم و تا به امروز هم از او حمایت کردیم به این دلیل بوده که او هم شاگرد همین مکتب است. و یقین بدانید اگر احمدی‌نژاد روزی پا را از این مکتب بیرون بگذارد و وارد مکاتب انحرافی چون «مکتب ایرانی» شود، اولین کسانی که از او اعلام برائت خواهند کرد همین بچه حزب‌اللهی‌ها هستند. که حزب‌الله با هیچ کسی عقد اخوت نبسته است مگر با ولایت

نظرات 11 + ارسال نظر
محمود مختار شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:56 http://mahmodmokhtar.mihanblog.com/

سلام عزیز
من و شما
به عشق ولی فقیه
رای دادیم و خواهیم داد .
اما یادت نره که خیلی ها دنبال اختلاف اند .
احمدی نژاد هنوز که هنوزه پیرو ولایته و مردانه ایستاده .
مواظب خناس ها باشیم تا اتحاد حفظ شود . ضمناً امیر المومنین دریایی خون دل خورد ، لیوانی هم ما بخوریم .

ممنونم .

احسان شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:39 http://boosehayeasheghane.blogsky.com/

راااااای
آره حتماااااااااااااا
کسی پشیمون نیست .....

بسیجی شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 14:45 http://7ghofl.blogfa.com

سلام.بنده هم با این نظر شما کاملا موافقم که یکی از برکات این فتنه علاوه بر نشان دادن چهره کسانی که ۳۰سال دم از انقلاب و امام میزدنند .نشان داد که مهمترین معیار سنجش نخبگان ولایت مداری است .امام باقر ع میفرمایند:اسلام بر ۵ چیز بنا شده:اول نماز -حج زکات-روزه و ولایت و انطور که به ولایت دعوت شده به چیز دیگری دعوت نشده. با توجه به این حدیث است که میفهمیم همه ی اعمال ما در سایه ی ولایت مداری قبول است و معنا پیدا میکند.
یاحق

خوشحالم از حضور پرنورتان

نیلوفر شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 21:13 http://nilofar20.mihanblog.com/

یه سری به منم بزن چون دوست داشتم وبت رو لینک کنم جالب هست این وبتون ..منو با نام اشک غم(نیلوفر )لینک کنید

یک فنجان فکر شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 23:20 http://yekfenjanfekr.blogfa.com

با سلام
ممنون از حضورتون
شما هم لینک شدید
فقط یه نکته : اسم لینک من یک فنجان فکر هست که شما اشتباها یک فنجان فکر سفر به اخرین گرا گذاشتین

اصلاح شد

نیلوفر یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 15:23 http://nilofar20.mihanblog.com/

من زیاد کاری به این مسائل سیاسی ندارم ولی فکر کنم که ولی فقیه اگه نباشه خیلی مشکلات برامون درست میشه
از اینکه برام کامنت گذاشتی متشکر

اجرتون با حضرت فاطمه زهرا س
این نوع تفکر شما را از آتش دوزخ ایمن خواهد کردچون حریم امن ولایت مانند حصار انسان را حفظ خواهد کرد

یک فنجان فکر یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 17:09 http://yekfenjanfekr.blogfa.com

به روزم با "بی حکمت نیست تیشه بر وزن ریشه "

ممنونم .بهتون سر میزنم

حزب الله(خواهران) یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 17:10 http://www.almekyal.blogfa.com

سلام

بنظرم شاخص ولایت پذیری بهترین معیار برای سنجش افراده و تا آقای رئیس جمهور محترم ولایت مدار باشند از حمایت آحاد مردم برخورداره...

در پناه خدا و سایه سار ولایت.

صحیح میفرمائید

حزب الله(خواهران) یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 17:15 http://www.almekyal.blogfa.com

راستی شما مگه چند دفعه به ما سر زدید که گلایه کردید و....

موفق باشید.

خیلی

نیلوفر دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 16:40 http://nilofar20.mihanblog.com/

سلام اقای روح الامین
راستی وقتی امروز به وبهای زیادی سر زدم دیدم فوت کردن اقای ناصر حجازی رو زدن ولی توی این مملکت یه شاعری بود که من خیلی دوستش داشتم زیاد ازش حرفی نزدن
مرحوم محمد رضا اقاسی رو می گم دلیلش چی بود

سلام آقای حجازی اسطوره بودن صحیح ولی از برو بچه های ارزش نبودن این خوش باعث میشه که مردنشون بشه تراژدی .میدونید شیعه یعنی مظلومیت و ما به مولایمان اقتدا کرده ایم و محمدرضا آقاسی هم از برو بچه های ولایی و ارزشی بود که همچون مولایش علی مظلومانه سر بر خاک نهاد . یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
اجرتون با مظلومه تاریخ حضرت فاطمه زهرا س
روز زن و روز مادر بر شما و مادر گرامیتان مبارک باد

مسلم سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:37

دلبستگی به ولایت همان اسیر شخصیتها بودنه.
شما کی میخواهین خیانت و جنایت را تشخیص بدین؟؟!!

هر وقت شما فهمیدید شک نکنید که ما هم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.