ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

مراقب حرفهایمان باشیم

رضا به رضاى خدا

 

باران می بارد، به دعای کداممان، نمیدانم!

همین قدر میدانم باران صدای پای اجابت است و خدا با همه ی جبروتش ناز میخرد،

نیاز کن...

این روزها که هوای اکثر مناطق کشور سرد و بارانی شده، کم و بیش شاهد غرغرهای دور و اطرافیان بوده ایم:

" ای لعنت به این هوا! "

" آخه الان چه وقت بارون بود؟! "

" فقط این بارون رو کم داشتیم!! "

" اصلا بارون یعنی لجن بازار! "

و ......

از این قبیل حرف ها که خیلی اوقات از روی جهل و نادانی زده می شن و ما هم ساده از کنارشون رد می شیم. اما کاش اینطور نبود! کاش کمی هم به نتیجه ی حرف هامون فکر می کردیم! کاش یاد بگیریم که از همه چیز، از زمین و آسمون ننالیم!

امیدوارم متن زیر کمی ما را به خودمان بیاورد:

حضرت عیسى علیه السّلام که بیابانگردى از کارهاى معمولى او بود، روزى تنها در بیابان عبور مى کرد، باران شدیدى بارید، و او را غافلگیر کرد، او به هر طرف مى دوید و مى نگریست ، پناگاه نمى دید که به آنجا برود.

در این جست و گریز، ناگهان چشمش به شخصى افتاد که در مکانى مشغول نماز بود، به سوى او روانه شد، وقتى به او رسید، آنجا را محل امنى یافت .

پس از آنکه آن شخص از نماز فارغ شد، عیسى (ع ) بعد از احوالپرسى ، به او فرمود: «بیا با هم دعا کنیم تا باران بایستد»

آن شخص گفت: «اى مرد! چگونه دعا کنم ، با اینکه چهل سال است در اینجا به عبادت مشغولم ، تا خدا توبه مرا قبول کند، ولى هنوز معلوم نیست که توبه ام قبول شده باشد، زیرا از خدا خواسته ام ، نشانه قبولى توبه ام این باشد که پیامبرى از پیامبرانش را به اینجا بفرستد.»

عیسى (ع ) به او فرمود: «من عیسى پیغمبر و فرستاده ی خدا هستم.» بنابراین معلوم مى شود که توبه ی تو قبول شده است.

سپس عیسى (ع ) به او فرمود: «تو چه گناه کرده اى ؟»

مرد گفت: «روزى تابستان ، بیرون آمدم ، هوا بسیار گرم بود، گفتم :

عجب روز گرمى است

که یک نوع " شکایت است  به خدا " .....

 

«بیشتر مراقب حرف هایمان باشیم»

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.