ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
عجیب نیست؟!
دقت کنید: هفته ی دفاع مقدس...
شاید بیشتر از اینها حقش باشد!
یک هفته ی یادبود؟! بی معرفتی نیست؟!
تاریخ حقیر است در مقابل عظمت بزرگمردی های جبهه ها...
چه بگویم؟
خواستم از ازبان خودم چند خطی از شهدا بنویسم ، ولی بعد منصرف شدم!
با خودم گفتم حال و هوای شهدا را خود شهدا قشنگ تر برایمان بازگو می کنند؛
به شرطی که ما هم با دل بخوانیم.
به قلم سید شهیدان اهل قلم، آقا سید مرتضی آوینی:
«تفاوت ما با دیگرانی که جنگ را ندیدند این است که ما انسان را درک کردیم.
ما از این موهبت برخوردار بودیم که انسان دیدیم.
ما یافتیم آنچه را که دیگران نیافتند.
ما همهی افقهای معنوی انسانیت را در شهدا تجربه کردیم.
ما ایثار را دیدیم که چگونه تمثل مییابد؛
عشق را هم،
امید را هم،
زهد را هم،
شجاعت را هم،
کرامت را هم،
عزت را هم،
شوق را هم،
و همهی آنچه را که دیگران جز در مقام لفظ نشنیدند،
ما به چشم دیدیم.
ما دیدیم که چگونه کرامات انسانی در عرصهی مبارزه به فعلیت میرسند.
ما معنای جهاد اصغر و اکبر را درک کردیم.
آنچه را که عرفای دلسوخته حتی بر سرِ دار نیافتند،
ما آزمودیم.
ما فرشتگان را دیدیم که چه سان عروج و نزول دارند.
ما عرش را دیدیم.
ما زمزمهی جویبارهای بهشت را شنیدیم.
از مائدههای بهشتی تناول کردیم،
و بر سر سفرهی حضرت ابراهیم نشستیم.
ما در رکاب امام حسین جنگیدیم.
ما بیوفایی کوفیان را جبران کردیم...
و پادگان دوکوهه بر این همه شهادت خواهد داد.»
شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می دهند
ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم
غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند...!