ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

مولای من

ای مولای من ، وقتی روز دیدار تو فرا   می رسد ،ستارهای آسمان قسمت آن  نگاه زیبای تو می شوند . وقتی که مژده دیدارت در روز آدینه می رسد بوی گلاب و شبنم  عطر آگین وجود تو  می شود . وقتی که تو باشی طعم احساس در کنار تو ، ای آقای من ، چه زیبا و شیرین می شود. وقتی که تو بیایی دیگر دلم کوله بار غربت  را به دوش نمی کشد. وقتی که تو ظهور کنی ،دلم می خواهد برایت از شعری که هیچ شاعری آن را نسروده بگویم. تو ای آرامش دل های خسته ، کی ظهور می کنی که من  به شوق دیدارت تمامی دریاها و اقیانوسها را کنار بزنم  و شبنم عشق را سرمه چشمان زیبا و قشنگت کنم؟ وقتی که تو ای سرور و آقایم !بیایی ...صدای گرفته پرندگان عاشق ،باز می شود و نسترن ها  پنجره را به سوی نسیم باز می کنند. تو ای جانشین پاک و زلال ، کی مژده آمدنت را می دهی و دستانت را بر شاخه سبز پیچک تنهایی می گذاری و بر آن جاده آبی باز هم راه می روی ؟ تو ای پناه من ! اگر باشی،دیگر خبر از دنیای بی کسی ها  نیست . چلچله  و قناری زیباترین ترانه عشق  را برای تو زمزمه می کنند . پس ای مهربان من ، بگو چرا فرسنگ ها فاصله بین ماست؟ و من به شوق دیدارت نسیم نفس هایم را ستاره باران  کرده ام . ای مهدی موعود،ای نورخدا!کی طلسم انتظار را می شنکنی و ما را برای صبح فرج فرا می خوانی؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.