امام حسین(ع)
بدانید هر کس در عصر غیبت ، آزار و تکذیب دشمنان را تحمل کند ، مانند
کسی است که در کنار رسول خدا(ص) با شمشیر جنگ نموده است
فاجعه سقیفه و در پى آن، غصب ظالمانه فدک سنگ بناى تمام ظلم ها و ستمگرى ها در طول تاریخ اسلام گردید; اما آیا فاجعه اى چنان هایل، تنها محصول سیاست بازى و غوغاسالارى پیشوایان سقیفه بود؟!
چرا از دلاورمردان صحنه شجاعت و شهامت جز سایه اى از ننگ و ضلالت خبرى نبود؟! آن بیعت کنندگان بى شمار با على مرتضى علیه السلام در روز غدیر خم به کدامین لانه خزیده بودند؟! آن آگاهان از بى کرانْ فضایلِ فاطمه زهرا علیهاالسلام چگونه رضایت دادند تا در حق او جسارت شود و قطعى ترین حق او غصب گردد؟! چگونه مى شود که پیشاپیش چشم دلاوران و غیرتمندان مهاجر و انصار روشن ترین و قطعى ترین حقوق به تاراج رود و نواى حتى یک اعتراض از جمع آنان برنخیزد؟! چگونه مى شود ملکى را که پیامبر به دخترش بخشیده و به اعلان همگان رسانده است، پیش چشمان تمام مسلمانان غارت نمایند و جز نواى سکوتى مرگبار از آنان به گوش نرسد؟! ریشه هاى این فاجعه عظیم چه بود؟! سربرآورى نفاق ها و کینه هاى خفته خطبه حماسى فاطمه علیهاالسلام پس از حمد و ثناى الهى، اشاره به حکمت برخى از دستورات خدایى، گذرى بر تاریخ ذلت بار جاهلى و نگاهى به سیر عزت یابى عرب از رهگذر رسالت نبوى و رشادت هاى على علیه السلام، با تحلیل ریشه هاى فتنه سقیفه دنبال مى شود:
ادامه مطلب ...بسم الله
جمعه ایی دیگر و چشم انتظاری...
یاس سفیدم!
بیا که با ظهورت آیه "و النهار اذا تجلی" تأویل گردد....
بیا که چشمه سار وجودم سخت خشکیده و فریاد العطش برآورده...
بیا تا از نرگس چشمانت عطری برای سجاده ام بگیرم....
بیا
و مرا
زائر شهر قاصدکها کن... بیا...
______________________________
چرا از میان ائمهی بزرگوار ما و در واقع معصومین ما هجمههای این دو سه ماه روی امام هادی(علیهالسلام) متمرکز شده است؟
جواب :
اساساً وقتی دشمنان با توجه به برخی جزییات به مقدسات ما حمله میکنند و تکتک امامان ما را مورد هجمهی خاص قرار میدهند، این نشان دهندهی این است که دین اسلام و به تعبیر دقیقتر اسلام ناب جایگاه بسیار خوبی در میان مردم جهان پیدا کرده و طبیعتاً هر قدر بر عزت اسلام افزوده بشود، به مقدسات دینی ما با توجه به برخی از جزییات خاص بیشتر هجمه خواهد شد.
نکتهی دوم این که: این نشان دهندهی زبونی آنها است که در مقام هجمه از روشهای توهین و تمسخر استفاده میکنند واین که برای مقابله کردن راه چارهی دیگری برای خودشان پیدا نمیکنند.
و دلیل دیگر هم این باشد که در حقیقت تشیع از زمان امام هادی(علیهالسلام) به بعد رونق ویژهای پیدا کرد و سختترین امتحانهای خود را پشت سر گذاشت. شیعیان به جایی رسیده بودند که امامت امام جواد(علیهالسلام) را در 9 سالگی پذیرفتند و توانستند از امتحان ولایتعهدی امام رضا(علیهالسلام) عبور کنند. چون میدانید بعضیها در همان مقطع 7 امامی شدند. حصرها و محدودیتهای امام هادی(علیهالسلام) را توانستند بپذیرند و از این مرحله عبور کنند.
در این زمان میتوان گفت شیعه به بلوغ خاصی رسیده که چند سالی، یعنی بسیار کمتر از نیم قرن بعد از زمان امام هادی(علیهالسلام) دوران غیبت آغاز میشود. سند بسیار با عظمت زیارت جامعه مربوط به امام هادی(علیهالسلام) است که میتوان آن را مانیفست شیعه نامگذاری کرد و برای شیعیان چیزی بیشتر از مانیفست و مرامنامه است و در واقع جمعبندی کنندهی تمام آموزههای ولایی است که در زمان ائمهی هدی و قبل از آن و قبل از امام هادی(علیهالسلام) بیان شده بود. نقش ویژهی امام هادی(علیهالسلام) در نهایی کردن جامعهی شیعی اعم از فکر و فرهنگ تا احکام و آداب و رسوم نقش ویژهای است. چه بسا دشمنان با توجه به این نقش ویژه هدفشان را مورد هجمه قرار دادند.
امام باقر علیه السلام فرمود: امیر مؤمنان علی علیه السلام در واپسین لحظات زندگی، همه پسرانش را کنار بستر خویش فراخواند ... حضرت به همه آن ها سفارشاتی را بیان نمود و در آخر گفتارش فرمود: « یا بنیَّ! عاشروا النّاس عشرة إن غبتم حنّوا إلیکم و إن فقدتم بکوا علیکم ... » ای فرزندان من! با مردم چنان رفتار کنید که اگر غایب شدید، با اشتیاق دنبال شما باشند و اگر مردید بر شما بگریند ... .
در این جا و در پهنه دشت سجاده ها می توان رویش گل های یاس و نسترن را به نظاره نشست. این جا، در نیایشگاهی که حریری از سکوت و هاله ای از تسلیم ، تو را به خود فرا می خواند، می توان آوای خوش جبرییل را شنید و عطر دست های محمد(ص)، این آخرین پیامبر الهی را استشمام کرد. با خود می گویی که راز و رمز این معراج چیست؟ چگونه می توان به یک آسمان باور پاک و حقیقت ناب عروج کرد؟ در پی پاسخی هر چند ناتمام و به اندازه عقل بشر هستی، می یابی آن را، می یابی اگر جویا باشی.
در این جا با خود می اندیشی که بر روی سجاده نیاز و پس از پایان هر نماز، تسبیحی تو را به سوی خود می خواند و تسبیح در دستان تو جای می گیرد و دانه های آن با انگشتان تو آشنا می شوند. این ملاقات همه روزه، تو را به یک " عادت" مبتلا ساخته بود. اینک اما باید صندوقچه اسرار را بازگشایی تا حقیقت بر تو آشکار گردد.
به یاد می آوری که بزرگی می گفت: روزی که فاطمه زهرا(س) از کار روزانه خسته می شد و دستان همیشه به دعا بسته اش، پینه می بست، به اطاعت از علی (ع)، قهرمان محراب و میدان- به سوی پدر روان می شود و از سختی کار منزل برای او درد دل می کند. وا گویه های فاطمه، دل دریایی پدر را می سوزاند و در پاسخ به درخواست او که کنیزی می خواست تا یاری گر او در امور خانه باشد، می فرماید:
" آیا چیزی را به شما نیاموزم که بهتر از هر خدمت کاری باشد؟! پس آن را از من فرا گیرید. سی و چهار مرتبه تکبیر گویید، سی و سه مرتبه " الحمدلله" و خداوند را با سی و سه مرتبه " سبحان الله" گفتن، ستایش کنید. "
بردار زبانم ببرید و بنویسید