ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

محمد نوری زاده

من قصد ندارم در این مطلب مثل بعضی دوستان از محمد نوری زاد گلایه کنم، یا به سوابقش در کیهان و روایت فتح اشاره کنم و ایراد بگیرم که چرا تغییر کردی و چرا دست از عقاید سابقت برداشتی؟ چون اصلا مهم نیست. تغییر و تحول جزو خصوصیات آدمیزاد است. کل تاریخ صحنه‌ی همین تغییر و تحول‌ آدمهاست. تغییر آدم‌های بزرگی که نوری‌زاد در برابر آنها اصلا به حساب نمی‌آید. نویسنده کیهان بودن هم آن‌چنان مقام و منزلتی نیست که انگشت به دهان بمانیم. معاویه ظاهرا نویسنده برخی نامه‌های رسول خدا بوده! (یا چنین ادعایی داشته) چه زیبا نوشته است محمد نوری‌زاد که «برای همین دو روز ریاست، قلم در می‌کشند و با قلمی که پوزه‌اش به چربی سفره آلوده است، از «نخبه‌کشی» می‌نویسند و به قول آن دوست، اصلا کاری به این ندارند که «حق‌کشی» در تاریخ خونبار شیعه، سابقه‌ی دور و درازتری دارد. آن هم به دست کسانی که برای خود، سوابق درخشانی قائلند و به وقت ضرورت یک به یک آنها را برمی‌شمارند و اساسا «نان» همان سوابق را می‌خورند! حال آنکه «حال» آنان چیز دیگریست. می‌گویند شمربن ذی‌الجوشن، در رکاب حضرت امیر (ع) و در جنگ صفین، زخم‌ها برداشت و سال‌ها به «جانبازی» خود مباهات می‌کرد و یا عقبه‌ی او، طلحه و زبیر، مگر در رکاب اسلام و رسول خدا (ص) کم مجاهدت کردند!…» هر وقت سابقه، اعتبار، نسب و لقبِ طلحه و زبیر و شمر به داد آنها رسید، خوب طبیعی است که دیگران هم چنین حقی را دارند که از اعتبار و سابقه‌شان مایه بگذارند و حق و حقوقشان را طلب کنند. پس من به نفس چرخش‌های نوری‌زاد کاری ندارم. آزاد است و اختیار خودش را دارد. تا دیروز از جمهوری اسلامی دفاع می‌کرد، امروز دلش می‌خواهد دفاع نکند. این حق نوری‌زاد است. چکار به کار او دارم؟ من فقط می‌خواهم به سهم خودم از نوری‌زاد تشکر کنم. چون او درس‌های زیادی به من آموخته که قطعا در زندگی شخصی و اجتماعی و نیز در آینده‌ی سیاسی و رسانه‌ای من تاثیرات خوبی خواهد داشت. اگر نوری‌زاد نبود، خیلی از عبرت‌های تاریخ در لابلای صفحات همان کتاب‌های تاریخ می‌ماند و کسی به درستی درک نمی‌کرد که فراز و فرود آدم‌ها یعنی چه؟ اگر نوری زاد نبود، معنی این حدیث شریف امیرالمومنین را متوجه نمی‌شدم که «جاهل را نمی‌بینی جز در حال افراط یا تفریط!» انصافا ما از این جهت مدیون نوری‌زادیم و باید خداوند را شکر کنیم که او را مایه‌ی عبرت ما قرار داده. تا افراط و تفریط او را تکرار نکنیم و به سرنوشت او دچار نشویم. من با دیدن نوری‌زاد، از کتاب‌های تاریخ به زمان حاضر نقل مکان می‌کنم و از سرنوشت خودم می‌ترسم. چون ظرفیت نوری‌زاد شدن را دارم. من باید مراقب باشم که در دفاعم از یک عقیده خاص (مثلا دفاع از حاکمیت و یا مخالفتم با اصلاح‌طلبان) و یا هنگام چرخش از همان عقیده‌ی سابق، معتدل باشم، انصاف داشته باشم. نه مثل دیروز نوری‌زاد باشم که رقبایش را اهل لشگر یزید و معاویه می‌دانست و نه مثل امروز او که حر سپاه همان شمرها و عمرسعدهای سابق شده! البته آدم‌هایی مثل نوری‌زاد زیادند. نوری زاد کوچکترینشان هست. شخصیت‌های بزرگتر و مهمتر از نوری‌زاد هم داریم که اسیر افراط و تفریط شدند. مثلا جناب آقای صانعی. در روزهایی که حتی خود امام خمینی هم اشتباهات و اشکالات نظام را قبول داشت، آقای صانعی در جایگاه یک مسئول جمهوری اسلامی ادعا می‌کرد که «همه چیز ما زیر این گنبد کبود، عالی است!» (عین جمله ایشان) خلاصه اینکه جوری زندگی کنیم و طوری حرف بزنیم که فردا و پس فردا لااقل از خواندن نوشته‌های خودمان خجالت نکشیم. کسی به ریشمان نخندد که چرا تا این حد چرخش؟ چرا لااقل یک سیر منطقی نداشتید؟ در پایان مجددا از آقای نوری‌زاد تشکر می‌کنم و از ایشان می‌خواهم که با تمام قوا به راهشان ادامه بدهند و خم به ابرو نیاورند و اسیر جوسازی‌ها نشوند. من حتی حاضرم برای دفاع از ایشان به همراه سایر دوستانم در دنیای مجازی کمپینی راه اندازی کنم. همچنین از مقامات قضایی و امنیتی عاجزانه خواهش می‌کنم کاری به کار آقای نوری‌زاد نداشته باشند. اگر هزار نامه‌ی دیگر هم نوشت، او را اذیت نکنند. حتی اگر فیلم و سریال هم ساخت و سرش را به دیوار کوبید و در قنوت نمازش گریه کرد و خودش را شکنجه داد، مانعش نشوند. اجازه بدهند فیلمش را بازی کند! مطمئن باشند که تاثیر این فیلم‌های جدید و بینندگان آن از «چهل سرباز و پروانه‌ها» بیشتر نخواهد بود.

اظهار نظرهای پاچ لیسان صهیونیزم

 

سخنان هنجار شکن و توهین آمیز عماد افروغ در برنامه پارک ملت نسبت به ولایت مطلقه فقیه باعث تعجب بیش از پیش ولایت مداران گردید و بر همگان است تا با نشان  دادن اعتراض خود به انحاء مختلف مانع هتک حرمت های این چنینی در رسانه ملی نسبت به مقدس ترین پاییه این انقلاب یعنی ولایت فقیه شوند و نسبت به روشنگری در این رابطه اقدام فرمایند و انشاءالله در این سنگر ولایت را تنها نگذارند .

لازم به ذکر است برخی از سایت ها با تغییر واقعیت کلمات ایشان را به نحو دیگر انعکاس داده اند که لازم است جهت تحلیل دقیق سخنان ایشان فیلم برنامه را باز نگری کرده تا همگان بدانند که عماد افوغ با چه بغضی نسبت به انقلاب و آرمانهای آن موضع گیری و سیاه نمایی نموده است این عماد افروغ همان عمادی است که در انتخابات ۸۴ بی پروا به عنوان یک کارشناس انقلابی در مناظرات شرکت کرده و به دفاع از رئیس جمهور مکتبی و انقلابی کشور پرداخت اما شش ماه پس از آن شاید به علت عدم معرفی ایشان به عنوان وزیر از سوی ریئس جمهور با بغضی که نسبت به احمدی نژاد پیدا کرد به تخریب شدید دولت پرداخت و ۴سال پس از آن به تخریب نظام مقدس جمهوری اسلامی مشغول شد تا جایی که سخنان وی نورد توجه رسانه های غربی و ضد انقلاب قرار گرفت . در ادامه برای روشن شدن مطلب بخشی از اهانتهای ایشان به حاکمیت اسلامی و مقام عظمای ولایت در برنامه پارک ملت یک شنبه شب تقدیمتان میگردد .

۱ - ایشان تاکید داشتند از کلمه حاکمیت که نمادش ولی فقیه است استفاده کند و اشاره ای به دولت یا قوا ننمودند.

۲ - دیکتاتور نشان دادن حاکمیت فعلی در جامعه و اعلام اینکه اگر کسی بگوید فضای جامعه باز است و می شود نقادی کرد این طنزی بیش نیست .

3 - با آوردن روایاتی از امیرالمومنین و سخنانی از امام (ره) سعی داشتند این مطلب را القاء نمایند که شرایط آن بزرگواران شرایط نقادی و شرایط فعلی شرایط دیکتاتوری است.

4 -  ایشان از مراجع عظام میخواهند که رهبری را نسبت به نظرات فقهی و حکومتی اش مورد سوال و نقد قرار دهند.

۵ - افروغ در ادامه با تردید افکنی نسبت به نحوه اداره حاکمیت گفت مردم و علما باید اطمینان پیدا کنند که جامعه بصورت فقهی اداره می شود .

۶ - ایشان از حوزه های علمیه می خواهند مانند قبل از انقلاب در مقابل حاکمیت باستند ( غافل از اینکه حاکمیت قبل از انقلاب حاکمیت طاقوت بود و حاکمیت فعلی حاکمیت ولی فقیه عادل است ) .

۷ - ایشان اعلام می کند اگر مردم رهبری را نخواهند رهبر مشروعیتش را از دست می دهد(غافل از آنکه مشروعیت دست خداست و مقبولیت را مردم تعیین می کنند مانند عصر امیرالمومنین با آنکه مردم مقبولیت را به علی (ع) ندادند ولی مشروعیت امام باقی بود) .

۸ - ایشان ساختار خبرگان رهبری رات مورد انتقاد قرار داده و می گوید چون سیاست مدار و اقتصاد دانی در میان آنان نیست پس نمی توانند به این ابعاد رهبری نظارت کنند و رهبری را مورد نقد قرار دهند ( غافل از آنکه فقهای خبرگان رهبری از علمای بلاد بوده و کسانی می باشند که اقتصاد اسلامی را آشنا بوده و سیاست را نه در کتابهای درسی بلکه در کوران حوادث انقلاب از دهه چهل تا کنون فرا گرفته اند).

۹ - افروغ در پایان  اعلام می کند اگر نظارت بر کسی نباشد به دیکتاتوری و انحراف کشیده می شود ( وی با زیرکی تمام با توجه به مقدمه بالا که گفته است خبرگان رهبری نمی تواند نظارت بکند و ابزار نظارتی را در دست ندارد رهبری معظم انقلاب را دیکتاتور و فرار کننده از نقد نشان می دهد).

و تعجب این است که تمام این مدت آقای شهیدی مجری برنامه فقط به سخنان وی گوش می داد و تائید می نمود !!! 

  

ما با ولایت زنده ایم  

برگرفته از وب لاگ :sayedamir.blogfa.com

نماز

نماز عبادی سیاسی اجتماعی اخلاقی دینی امام حسین (علیه السلام) 

نماز عاشق 

نماز و اتحاد قلبها

نماز و اتحاد

نماز و ایستادگی

نماز و ایستادگی

نماز و دانشجو

نماز در خوابگاه دانشجویی

نماز جماعت بی ریا

نماز جماعت ...

نماز و ایثار جان

نماز سالک

نماز و وحدت مسلمین

نماز و ورزش

نماز و شرمندگی ما

نماز عبرت

نماز و قبله گاه بعضی ها

نماز و بدحجاب

نماز در سفره سیاست

ننماز در سفره سیاست

نماز جماعت در سبد انحراف

نماز در سبد انحراف

نماز قذافیان

نماز قذافیان

یکی از عزیزان کامنتی در وبلاگ دوستم  با این مطلب گذاشته که جواب دادنش را بعهده خود خوانندگان می گذارم

من یه سوال برام پیش اومده شما که داری تو این موضوعات بحثو گفتگو تا حالا به این فک کردی که چطوری یکی که نماز میخونه و همه چیزش تکمیله واجباتو این چیزا رو میگم
چطوری همونم گمراهه و آخرش هیچ کدوم از کاراش درست نیست در درگاه خدا ؟
من به عینه دیدمااااا
به نظرشما چی گمراهش کرده ؟
نمازی که خونده میتونه باشه؟

باز باران

باز بـــــــــاران
بـــــــــی تـــرانـــــــــه

با تمـــــــــام بی کســــَــــی های شبانــــــــــه

باز مـــــی آید صـــــدای چک چک غـــــم

باز مـــــاتـــــم

بـــــاز هـــــم مــــــــــن . . .

یـــــادم آیـــــد روزهـــــای محـــــنت و غـــــم . . .
 

برای خدا...

کارتان را برای خدا نکنید!
برای خدا کار کنید!
تفاوتش فقط همین اندازه است که ممکن است حسین (ع) در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضایت خدا!...
شهید سید مرتضی آوینی
  

برای ضربات جسمی دیه ! برای ضربات روحی چه؟

از وبلاگ دوستان ... (سید یاسن)

حجاب فطری و ضروری است!     

y                

اسمش را بی رحمی نمی گذاریم. شما بگویید چه بگذاریم؟ معضل ازدواج جوانان و به خصوص دهه شصتی ها تبدیل به یکی از مسائل و معضلات مهم کشوری شده است. در این شرایط عده ای از هم میهنان عزیز در راستای ترغیب جوانان به ازدواج از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند. برای مثال عده ای از زوج های جوان خانه و کاشانه را بی کار گذاشته و تمام معاشقه های خود را محدود به کوچه و خیابان کرده اند. عده ای از خانم ها هم خیابان را تبدیل به شوی نمایش مو و پوست و قوس و قزح اندامشان کرده اند. البته بعضی آقایان هم به تناسب وسع خود کم نگذاشته اند.

--------------------------------------------------------------------------------

در این شرایط جمع کثیری از جوانان ایران اسلامی که شرایط ازدواج هنوز برایشان فراهم نشده است در مواجهه با وضعیت بدحجابی جامعه، دچار مشکلات اساسی می شوند. بدحجابی باعث تحریک غریزه جنسی که یکی از قویترین غرایز انسان، به خصوص جوانان که در اوج شکوفایی غرایز هستند می شود. اما در این میان تکلیف جوانانی که ازدواج نکرده اند و توانایی پاسخگویی به غریزه خود را در حال حاضر ندارند چیست؟

در این شرایط کسانی که مجرد هستند مسلما دچار سرکوب جنسی می شوند و حتی کسانی هم که متأهل هستند با خوردن غذاهای ناسالم دچار بی میلی جنسی نسبت به همسر یا تنوع طلبی جنسی می شوند که این مسئله علت بسیاری از طلاق هایی است که صورت می گیرد.

ناگفته نماند که جوانان این مرز و بوم با درسی که از شهیدان گرفته اند ـ همان دلاورانی که در اوج جوانی، برای دفاع از دین خداوند از لذات شهوانی خود گذشتند ـ نهایت تلاش خود را برای تهذیب نفس و بیمه شدن در مقابل این ناهنجاری ها انجام می دهند؛ اما ایمان همه در سطحی عالی نیست و لذا در مواجهه با معضلات بدحجابی، اعم از بدحجابی گفتاری، رفتاری، پوششی و ... دچار مشکل های اساسی و بعضا افسردگی های موقت یا بلند مدت می شوند.

--------------------------------------------------------------------------------

جالب این است که بعضی از روانشناسان به بعضی از جوانان که برای درمان افسردگی خود به آنها رجوع می کنند، توصیه می کنند دوستی های موقت را تجربه کنند و یا عده ای به این موضوع رنگ دینی زده و ازدواج موقت را مطرح می کنند اما چنین پیشنهادی نه تنها مشکل گشا نیست بلکه وضع را به مراتب بدتر خواهد کرد چراکه همه انسان ها نیازمند روابطی پایدار و مطمئن و محبت آمیز هستند و تجربه رابطه ای موقت که ضربات روحی ناشی از آن، گاها تا همیشه باقی می ماند بسیار بدتر از تجربه نکردن آن است.

از طرفی دلیل افسردگی جوانان تنها بهره مند نبودن از روابط عاطفی و جنسی با جنس مخالف نیست بلکه بسیاری از اوقات بهره مندی باعث افسردگی می شود. برای اکثر قریب به اتفاق جوانان ایرانی حتی آنانکه سطح بالای تقوا را ندارند، ممکن است به خاطر ناهنجاری های موجود در اجتماع دچار لغزش هم بشوند و لذتی زودگذر را تجربه کنند، اما افسردگی ناشی از شکستن حدی الهی برایشان به مراتب آزرده دهنده تر خواهد بود. باز هم جالب است که برای بسیاری، شکستن این حد، نگاهی حرام یا لذتی در گفتگو با جنس مخالف است اما اثرات روحی طولانی مدتی به دنبال خواهد داشت و مورد اخیر فقط مربوط به مجردها نمی شود بلکه متاهل ها بیشتر از این قضیه رنج می برند.

--------------------------------------------------------------------------------

اینجا غرب نیست که جوانان فقط معضل مسائل جنسی داشته باشند، اینجا ایران است؛ کشور جوانان مسلمان و برای جوان مسلمان بسیار مهمتر از رفع غرایز جنسی، حفظ ایمان و بارورتر کردن آن است.

اما امروزخیابان ها درس شهوت می دهند. غرایز را بارور و روح انسان را کوچک می کند. روح را سنگین می کنند تا مبادا اوج بگیرد. مگر نه اینکه تفاوت انسان و حیوان در داشتن روح انسانی است؟ یعنی همان چیزی که امروز جزو بی ارزش ترین ها است! 

امروز برای ضرباتی که به جسم می زنند دیه تعیین می کنند اما برای هزاران ضربه ای که روزانه به روح انسان وارد می شود چاره چیست؟

چقدر تلخ است روزهایی را که برای نزدیک شدن به خداوند باید سپری کنیم باید بگذاریم برای رام کردن غرایزی که همین اجتماع آنان را سرکش کرده است!

چقدر تلخ است که متأهلین باید برای حفظ زندگی هایشان این روزها بسیار تلاش کنند!

قیمت دیه جسم خاکی مان روز به روز بالاتر می رود اما آیا روحمان انقدر بی ارزش شده است که حتی نمی توانیم اعتراض کنیم به ضربه هایی که هر روز در اجتماع می خوریم؟

با وجود تبعات دردناک بی حجابی دلیل این همه پافشاری برای تکرار عملی اشتباه چیست؟

امروز بدحجاب ها بی رحم ترین قشر اجتماع هستند؛ چه خود بدانند و چه در غفلت باشند، فرقی نمی کند. چراکه اثر بی حجابیشان امروز گریبانگیر عده بی شماری می شود و همه واقف به اهمیت حق الناس هستیم.

تنها راه حل منطقی برای رفع این معضلات اساسی، رعایت حجاب از طرفی و ازدواج از سوی دیگر است. این نسخه تنها مخصوص مسلمانان نیست بلکه بالا رفتن میزان افسردگی و ناهنجاری های بیشمار اجتماعی و موج بازگشت به عفاف در اروپا و آمریکا، نشان می دهد حجاب امری فطری و ضروری است، ازدواج جوانان نیز هم. 

لینک  مربوطه 

 http://yasinmosavi.iranblog.com/?mode=DirectLink&id=920082

از فدک چه می دانید؟

امیرالمومنین (ع) در نامه ای به والی بصره نوشتند: آری از آن چه آسمان بر آن سایه افکنده است، فدک در دست ما بود. مردمی بر آن بخل ورزیدند و مردمی سخاوتمندانه از آن چشم‌ پوشی کردند.

** موقعیت جغرافیایی فدک فدک دهکده ای در شمال مدینه بود که تا آن شهر دو یا سه روز راه فاصله داشت. این دهکده در شرق خیبر و در حدود هشت فرسنگی آن واقع بود و ساکنانش همگی یهودی شمرده می شدند. امروزه فاصله خیبر تا مدینه را حدود 120 یا 160 کیلومتر ذکر می کنند.

** فدک و رسول خدا (ص) درسال هفتم هجرت، پیامبر خدا (ص) برای سرکوبی یهودیان خیبر که علاوه بر پناه دادن به یهودیان توطئه گر رانده شده، از مدینه به توطئه و تحریک قبایل مختلف علیه اسلام مشغول بودند، سپاهی به آن سمت گسیل داشت و پس از چند روز محاصره، دژهای آن راتصرف کرد.
پس از پیروزی کامل سپاه اسلام - با آن که اختیار اموال و جان های شکست خوردگان همگی در دست پیامبر (ص) قرار داشت، رسول خدا (ص) با بزرگواری تمام، پیشنهاد آنان را پذیرفت و به آن ها اجازه داد نصف خیبر را در اختیار داشته باشند و نصف دیگر از آن مسلمانان باشد. بدین ترتیب، یهودیان در سرزمین خود باقی ماندند تا هر ساله نصف درآمد خیبر را به مدینه ارسال دارند.
با شنیدن خبر پیروزی سپاه اسلام، فدکیان که خود را همدست خیبریان می دیدند، به هراس افتادند اما وقتی خبر برخورد بزرگوارانه پیامبر (ص) با خیبریان را شنیدند، شادمان شدند و از رسول خدا (ص) خواستند با آنان همانند خیبریان رفتار کند که پیامبر خدا (ص) این درخواست را پذیرفت.

** تفاوت فقهی حکم خیبر و فدک ظاهرا رفتار رسول خدا درباره فدک و خیبر یکسان است ولی در واقع حکم فقهی این دو سرزمین متفاوت است چون مناطقی که به دست مسلمانان تسخیر می شود، دو گونه است:
اول مکان های که با جنگ و نیروی نظامی گشوده می شود: این سرزمین ها که در اصطلاح 'مفتوح العنوة ' (گشوده شده با قهر و سلطه) خوانده می شود، به منظور تقدیر از تلاش جنگجویان مسلمان در اختیار مسلمانان قرار می گیرد و رهبر جامعه اسلامی چگونگی تقسیم یا بهره برداری از آن را مشخص می سازد که منطقه خیبر، جز دو دژ آن به نام های 'وطیح ' و 'سلالم' ،این گونه بود.
دوم مکان هایی که با صلح گشوده می شود. یعنی مردم منطقه ای با امضای پیمان صلح، خود را تسلیم می کنند و دروازه های شهر خود را به روی مسلمانان می گشایند.
قرآن کریم اختیار این نوع سرزمین ها را تنها به شخص رسول خدا (ص) سپرده است و سایر مسلمانان در آن هیچ حقی ندارند. فدک و دو دژ پیش گفته خیبر این گونه فتح شد. بنابراین، مالکیت آن در اختیار شخص رسول خدا (ص) قرار گرفت.
طبری مورخ بزرگ می گوید: فدک ملک خالص پیامبر خدا (ص) بود. زیرا مسلمانان آن را با سواره نظام و پیاده نظام نگشودند.

** ارزش اقتصادی فدک درباره ارزش اقتصادی فدک بسیار سخن گفته اند. برخی از منابع شیعی درآمد سالیانه آن را بین 24 هزار تا 70 هزار دینار نوشته اند و برخی دیگر، نصف در آمد سالیانه آن را 24 هزار دینار نگاشته اند.
ابن ابی الحدید معتزلی نقل می کند که ارزش درختان خرمای این ناحیه برابر با ارزش درختان خرمای شهر کوفه در قرن هفتم بود.
به نظر می رسد می توان تا حدودی ارزش واقعی اقتصادی فدک را از یک گزارش تاریخی زمان خلافت عمربن خطاب فهمید. یعنی وقتی خلیفه دوم تصمیم گرفت فدکیان یهودی را از شبه جزیره عربستان اخراج کند، دستور داد نصف فدک را که سهم آنان بود، از نظر زمین و درختان و میوه ها قیمت گذاری کنند. کارشناسان ارزش آن را 50 هزار درهم تعیین کردند و عمر با پرداخت این مبلغ به یهودیان فدک، آن ها را از عربستان بیرون راند.

** اعطای فدک به حضرت زهرا (س)
چنانکه در روایات فراوان شیعه و اهل سنت آمده است، رسول خدا (ص) در زمان حیات خود فدک را به فاطمه زهرا(س) واگذار کردند و این سه سال قبل از رحلت پیامبر بود؛ یعنی همان ایامی که فدک به تصرف آن حضرت درآمد.
طبرسی در مجمع البیان، ذیل تفسیر آیه: ' وَآتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ وَالْمِسْکِین وَابْن السَّبِیلِ' از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) و نیز ابوسعید خدری چنین روایت می کند: ' همینکه آیه کریمه به پیامبر(صلی الله علیه وآله) دستور داد حقّ ذوی القربی؛ یعنی خویشاوندان پیامبر و مسکین و در راه مانده را بدهد، آن حضرت فدک را به فاطمه(سلام الله علیها)داد و سه سال قبل از وفات حضرتش در دست فاطمه بود.
همین مطلب را سیوطی در درّالمنثور از ابی سعید خدری نقل کرده است: 'چون آیه شریفه نازل شد پیامبر(صلی الله علیه وآله) فاطمه(علیها السلام) را فراخواند و فدک را به او داد.'

** غصب فدک حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در نامه ای به والی بصره می نویسند :' آری از آن چه آسمان بر آن سایه افکنده است، فدک در دست ما بود. مردمی بر آن بخل ورزیدند و مردمی سخاوتمندانه از آن چشم‌ پوشی کردند.'
به نظر می رسد اقدام دستگاه حاکمه نیز در غصب فدک همان هدف را تعقیب می کرد که اشاره شد و آن تهی دست نمودن خاندان پیامبر از بنیه مالی بود.

** اختلاف حضرت زهرا (س) با حکومت بر سر فدک چگونه بود؟ گزارش های منابع شیعی و سنی نشان می دهد حضرت زهرا (س) و حکومت هر یک دو ادعا درباره فدک داشتند :
الف) ادعاهای حضرت زهرا (س)
چنان که نزد شیعیان مشهور است، حضرت زهرا (س) فدک را ملک خود می دانست و برای اثبات مالکیت خود دو راه بخشش و ارث را به پیگیری کرد.
ابتدا آن حضرت اعطای فدک از طرف رسول خدا به خود را یاد آور و خواستار باز پس گرفتن این سرزمین از حکومت وقت شد اما وقتی از این راه به نتیجه ای نرسید و حکومت شهادت گواهان حضرت زهرا (س) را نپذیرفت، ایشان از راه دیگر وارد شد و از حکومت خواست میراث پدرش را که فدک نیز بخشی از آن است، به او واگذار کند و در این مورد به نص آیه قرآن درباره ارث متمسک شد که می فرماید : خداوند به شمار درباره [ارث] فرزندانتان سفارش می کند که سهم پسر دو برابر دختر است . . . '
ابوبکر در برابر این آیه چنان استدلال کرد که انبیا از خود ارث باقی نمی گذارند. حضرت زهرا (س) فرمود: چگونه است که هر گاه تو درگذشتی فرزندانت از تو ارث می برند اما ما از رسول خدا (ص) ارث نمی بریم؟ ! آن گاه به آیات دیگر قرآن که در موارد مختلف از ارث پیامبران گذشته سخن به میان آورده است،مانند آیه ششم سوره مریم و آیه شانزدهم سوره نمل تمسک جست.
در آیه ششم سوره مریم، حضرت زکریا بیان می دارد که 'خداوندا، من از خویشانم که پس از من وارثانم خواهند شد، بیمناکم . . . پس فرزندی به من عطا کن که از من و آل یعقوب ارث برد .' در آیه شانزدهم سوره نمل از ارث بردن سلیمان پیامبر، از پدرش داوود پیامبر سخن به میان آمده است.
ب) ادعاهای حکومت!
حکومت در مقابل حضرت (س) عمدتا دو ادعا مطرح کرد:
1- صدقه بودن فدک معنای این عبارت آن است که پیامبر اکرم (ص) فدک را به کسی نبخشید و با آن به گونه صدقه جاریه برخورد کرد .یعنی رسول خدا (ص) از درآمد فدک زندگانی شخصی حضرت فاطمه زهرا (س) و دیگر بنی هاشم را تامین می کرد و مازاد آن را در راه خدا به مصرف می رساند.
از آن جا که ابوبکر خود را جانشین مشروع پیامبر اکرم (ص) می دانست، می خواست با در اختیار گرفتن فدک، این مشروعیت ادعایی را برای همگان به اثبات برساند و چنان اعتقاد داشت که چشم پوشی از این زمین نوعی خلل در مشروعیت حکومتش پدید می آورد .
2 - حدیث نفی ارث پیامبران منظور از این حدیث، روایتی است که ابوبکر آن را از پیامبر اکرم (ص) چنین نقل کرد: 'ما جماعت پیامبران از خود ارث باقی نمی گذاریم . هر چه از ما ماند، صدقه است '. درباره این حدیث باید یادآور شد: 1- تا آن زمان این حدیث را جز ابوبکر هیچ کس نشنیده بود. بسیاری از محدثان نیز بر این نکته اتفاق نظر دارند که راوی این حدیث تنها ابوبکر بود . البته بعدها پشتیبانانی چون مالک بن اوس یافت و در دهه های بعد عمر، زبیر، طلحه و عایشه نیز در شمار مؤیدان آن جای گرفتند.
2 - ابوبکر با نقل این حدیث ناقل سخن پیامبر اکرم (ص) بود و در طرف مقابل، حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) و ام ایمن ناقل سخن و کردار پیامبر اکرم (ص) مبنی بر بخشش فدک بودند . بدیهی است باتوجه به فزونی شمار ناقلان در این سمت و نیز شخصیت آن ها که بیش ترین تاییدات را از سوی پیامبر اکرم (ص) دارایند، باید قول آن ها بر قول ابوبکر مقدم شود.
3 - این حدیث با آیات متعددی از قرآن که در آن میراث انبیا مطرح شده است، منافات دارد و بدیهی است نمی توان تنها با یک حدیث در مقابل این آیات صریح ایستادگی کرد.
4 - اگر طبق این حدیث معتقد شویم پیامبر اکرم (ص) هیچ گونه مالی به ارث نگذاشت، چگونه است که طبق نقل اهل سنت بعضی از اموال آن حضرت (ص) مانند وسایل شخصی و نیز حجره های آن حضرت (ص) به ارث می رسید.

حجاب

 حضرات آیات فرهنگی، لطفا بیدار شوید!!!
 این روزها بد حجابی یکی از معضلات اساسی فرهنگی جامعه است.

مسئولان فرهنگی کشور پس از یک دهه خواب غفلت، ناگهان خود را در برابر موجی از بد حجابی و در بعضی نقاط تهران بی حجابی و گاها فساد جنسی علنی در سطح شهر مواجه دیدند.


حتی تذکرات جدی مقام معظم رهبری هم در چندین سخنرانی نتوانست خواب سنگین غفلت را از چشمان فرهنگی مسئولان دور کند و امروز متاسفانه شاهد برخورد قهری با معضل بد حجابی هستیم.

آیت الله جوادی آملی در جایی فرمودند:  ریشه بد حجابی جهالت است.(لینک مرتبط)

سوالی که باید از سران فرهنگی نظام پرسید این است که آیا فردی که جاهل است و تفاوت بین خوب و بد را نمی داند می توان با جریمه های میلیونی مجازات کرد.

باید به فرد جاهل فهماند. آموزش داد و آموخت که چرا اسلام می گوید حجاب خوب است و بی حجابی بد؟

به عقیده نگارنده چرایی حجاب مهمتر است از اصل حجاب.

متاسفانه با نزدیک شدن فصل تابستان و گرمای هوا در پایتخت و دیگر شهرهای کشور صحنه های بسیار زننده ای از بی حجابی زنان و دختران می بینیم که جای هیچ دفاعی را برای مدعیان فرهنگی کشور باقی نمی گذارد.


به عقیده نگارنده از زمانی که در سینما و فیلم های تلویزیونی، سرایدار خانه همان خانم «چادری» به نمایش گذاشته شد و «خانم» خانه، همان خانم «مانتویی» با هفتاد قلم آرایش. ما به دختران و زنان جامعه آموختیم که اگر چادر بر سر داشته باشی و در دبیرستان ظاهر شوی به واسطه فیلم شب قبل، انگشت اتهام دوستن به سویت دراز می شود که تو خدمتکار من هستی و من که زیبایی جسمم را به نمایش عمومی گذاشته ام، ارباب تو.

از زمانی که گدایان در سریال ها، چادری شده اند و متمولین و ثروتمندان خانم های «های کلاس»ی هستند که نماد مترقی بودنشان مانتویی بودن و ذره ای از موی از زیر روسری بیرون ریخته شده شان است، دیگر دختر نوجوان دوره دبیرستانی برای اینکه در کنار خیابان سکه کف دستش نگذارند فرار می کند از چادر.


اگر فرض کنیم اتوبان فرهنگی حجاب دو سر داشته باشد؛ شرق و غرب. شرق را نماد حجاب اسلامی و غرب را نماد بی حجابی اروپایی بنامیم متاسفانه سردمداران فرهنگی جمهوری اسلامی در چند ساله اخیر با سرعت غیر مجاز در لاین شرق به غرب در حرکتند و روز به روز از فرهنگ اسلامی دورتر و دورتر می شوند.

گواه این سخن نگارنده جهت دهی سینماها، صدا و سیما (تلویزیون: وضعیت گاهاً اسف بار بازیگران سریالهای تلویزونی و رادیو: سخنان هجو و لودگی که بعضا از مجری های زحمتکش این صنف به گوش می خورد)، بعضا اساتید دانشگاه و افراد تحصیلکرده و ... می باشد.

از سوی دیگر وقتی پا به عرصه خصوصی افراد مشهور جامعه می گذاریم به راحتی در می یابیم که وقتی الگو فرهنگی جوانان ما چنین افرادی باشند نباید از جوانان جامعه انتظار دیگری داشت.

به راستی جای سوال دارد در جامعه هنری چند بازیگر زن داریم که «چادر»ی باشند و یا اگر بخواهیم چادر را برابر با حجاب قرار ندهیم چند بازیگر محجبه خانم داریم که شرع اجتماع بتواند او را بعنوان یک محجبه بپذیرد.

آقایان فرهنگی تا بحال چند مقاله علمی در رابطه با «شبیخون فرهنگی» که مقام معظم رهبری سال ها پیش ما را از آن بیم داده بودند، خوانده اید؟

برای مبارزه با تهاجم فرهنگی شما چه کار کرده اید و دشمن برای ترویج آن چکارها کرده است؟


در پایان از مسئولان محترم فرهنگی تقاضامندیم به فرهنگ، فقط و فقط به چشم جذب مخاطب نگاه نکنند. تمام همّ و غمّ فرهنگی شان این نباشد که فیلمی ساخته شود و یا همایشی برگزار شود که قابل استفاده برای تمام اقشار جامعه باشد. در اینجا لازم است به آقایان فرهنگی گوشزد کنیم که حجاب موضوعی است که اتفاقا مورد نیاز همه اقشار اجتماع است. لازم به ذکر است شما حق ندارید با ترویج بی بند و باری فرهنگی پای کسانی را که دغدغه های مذهبی دارند را از محیط های فرهنگی مانند سالن های سینما و تئاتر و پارک ها و ... ببرید.

گویا آقایان فرهنگی یادشان رفته که ما برای چادر و حجاب زنانمان خون داده ایم.

حضرات آیات فرهنگی، سعی کنید به گونه ای دیپلماسی فرهنگی پیاده کنید که در «یوم الحسرت» بتوانید در چشمان صدها هزار شهید این مرز و بوم نگاه کنید. جواب دادن در محضر حضرت فاطمه زهرا(س) پیشکش!