ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

۲۲ بهمن ماه

وعده ما روز ۲۲ بهمن ماه در راهپیمایی با شکوه مردم  

ایران زمین

 

 

 

 

 راهپیمایی یوم الله 22 بهمن 

 

 

 

 

عید رمضان

صدای پای عید می آید . 

 دل بر سر دو راهی ِ آمدن عید رمضان و رفتن ماه مبارک رمضان بلا تکلیف است ...  

نمی داند از آمدن آن شاد باشد یا از رفتن این محزون ؟  

عید فطر پاک ترین و عیدترین عیدهاست چرا که پاداش ِ یک ماه عبادت و شست و شوی جان درنهر پاک رمضان است. 

عید فطر، عید پایان یافتن رمضان نیست .  

عید برآمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است، چونان ققنوس که ازخاکستر خویش دوباره متولد می شود. 

 رمضان کوره ایی است که هستی انسان را می سوزاند و آدمی نو ؛با جانی تازه از آن سر بر می آورد . 

 عیدفطر ؛ شادی برای رفتن رمضان نیست بلکه برای آمدن روز نو ، روزی نو و انسانی نو است . 

 بناست که رمضان با سحرها و افطارهایش ، با شبهای قدر و مناجاتهایش از ما آدمی دیگر بسازد .  

اگر درعید فطر در نیابیم که از نو متولد شده ایم، اگر تازگی را درروح خود احساس نکنیم، عید فطر ؛ عید ما نیست .

تبریک

حلول ماه مبارک رمضان رو به همتون تبریک میگم

دلتون رو خونه تکونی کنید این بهترین فرصته

ازش درست استفاده کنید دوستای خوبم  

فدک

 

حضرت زهرا سلام الله علیها درمقابل جعل حدیث اعتراض کرد وحق خود را که تصرف شده بود مطالبه نمود چنانکه ابی بکر ازحضرت زهرا شاهد خواست و او نیز شاهدی براعطای آن توسط پیامبر(ص) آورد.

چنان که در منابع تاریخی معتبر آمده فدک مجموعه‌ای از باغات و مزارعی بود در اطراف مدینه که پیامبر اکرم آن را به صلح از یهودیان خیبر گرفته و به حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ بخشید.(1)

بلاذری می‌نویسد که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نصف آن جا را به صلح خالصه خویش نمود. بنابر نقل بلاذری از عایشه وقتی که زنان پیامبر در زمان عثمان ارث خود را مطالبه نمودند، عایشه جواب داد: «... انما هذا المال لِآل محمد...».(2)

از این حدیث دو نتیجه مهم حاصل می‌شود. اول این که زنان پیامبر جزء آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیستند، دوم این که فدک را حضرت به دخترش فاطمه داده بود، چنان که نقل کرده است که فاطمه به ابی‌بکر گفت رسول خدا فدک را به من هبه نمود، آن را به من بازگردان...».(3)

برگرفته شده از http://ahlolbait.blog.ir 

بلاذری که یکی از علمای اهل سنّت است، چند روایت معتبر در این مورد نقل کرده است که ملک فدک مال رسول خدا بود و پیامبر از درآمد آن به خاندان خود می‌داد که فاطمه آن را از رسول خدا خواست و رسول خدا آن را به فاطمه بخشید و همچنین این مورخ نقل نموده است که عمر بن عبدالعزیز آن را به اولاد فاطمه برگرداند، چنان که عمر بن عبدالعزیز بعد از رسیدن به خلافت خطبه‌ای خواند و گفت فدک «فیء» رسول خدا بود که آن را به فاطمه ـ سلام الله علیها ـ داد... مأمون نیز آن را طی نامه‌ای به فرزندان فاطمه برگرداند و گفت این ملک را رسول خدا به دخترش فاطمه بخشیده است و وارثین او و فرزندانش مالک حقیقی آن هستند.(4) «و قد کتب امیر المؤمنین (مأمون) الی المبارک الطبری مولی امیر المؤمنین (مامون) یا مره برد فدک علی ورثه فاطمه بنت رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ ...».(5)


ابن ابی الحدید روایاتی آورده است که دلالت می‌کند پیامبر این ملک را بنابر آیه شریفة «... و آت ذی القربی حقه...» به فاطمه بخشید.(6)


هرگز آن حضرت فدک را به عنوان میراث مطالبه ننمود. بلکه خلیفه اول درباره میراث انبیا حدیثی جعل کرد که آن حدیث دقیقاً مخالف و معارض با قرآن بود.(7) حدیثی که او جعل کرد این بود «... نحن معاشر الانبیاء لانورث...»(8) دروغ بستن به زبان پیامبر مساوی با کفر است، چنان که در منابع اهل سنّت آمده است، چون هرگز پیامبر حدیثی مخالف با قرآن نمی‌گوید.


بنابراین حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ به خاطر این که آنها ناآگاهانه جعل حدیث کردند برای روشن نمودن چهره دروغین آنها به قرآن استناد نمود و گفت که چطور انبیاء میراث ندارند، در حالی که قرآن حضرت سلیمان را وارث داوود معرفی می‌کند و آیات ارثی که در قرآن آمده است مگر ممکن است پیامبر مستثنی از آنها باشد.(9) پیامبران هم مثل سایر انسانها دارای اولاد بودند و دارای ارث و میراث، پس این ادعای خلیفه اول مخالف قرآن و لازمه عمل و قول او تکذیب پیامبر و قرآن است.حضرت زهرا ازتحریف درسیره ی نبوی جلوگیری کرد وبه آنان اخطار داد که حق ندارند پس ازغصب حقوق مسلم(خلافت وفدک و...) اهل بیت به سیره ی پیامبر تعرض کنند.


فدک را که پیامبر به دستور خداوند به فاطمه بخشیده بود، فاطمه بعد از غصب فدک هرگز نگفت که من میراث پدرم را مطالبه می‌کنم، بلکه آنها جعل حدیث نموده و مسئله میراث را پیش کشیدند، در حالی که فاطمه ـ سلام الله علیها ـ مالک فدک بود و بعد از فاطمه فدک به فرزندان فاطمه به عنوان میراث می‌رسید، پس فاطمه به عنوان میراث مطالبه نکرده است، بلکه به عنوان حق غصب شده خویش، مطالبه می‌کرد.
و علت این که حضرت فاطمه به آیات ارث تمسک جست این بود که می‌خواست به خلیفه اول بفهماند، حدیثی که او به زبان پیغمبر می‌بندد، خلاف قرآن، است که لازمه آن تکذیب قرآن و مساوی با کفر است.(10)


ابن ابی الحدید تصریح می‌کند که حضرت فاطمه فدک را هرگز به عنوان ارث مطالبه نکرد، بلکه پس از اخراج کارگران آن حضرت توسط مأمورین ابی‌بکر، آمد به مسجد و سخنرانی نمود و خطبه‌ای غرّا ایراد کرد و گفت این ملک را رسول خدا به من هبه کرده است که شما تصرف می‌کنید، ولی ابوبکر گفت پیغمبر روایت کرد به من که انبیاء هیچ میراثی غیر از ایمان و علم و... حتی زمین از خود باقی نمی‌گذارند.


«قال (خلیفه اول) ما ورث ابوک دیناراً ولا درهماً و انه قال ان الانبیاء لا یورثون فقالت... فدک وهبهالی رسول الله...». ابوبکر چون درمقابل سخن حضرت که فرمود اولاً. پیامبر آنجا را به من هبه کرده است، ثانیاً. چرا دروغ می‌گویی که پیامبران چیزی را به عنوان ارث باقی نمی‌گذارند. که به آیات قرآن استناد نمود.(11)

 

بعد از این که ابن ابی الحدید ماجرای فدک را نقل می‌کند که چگونه دست به دست شد، تا این که می‌نویسد عمر بن عبدالعزیز وقتی به خلافت رسید «... کانت اول ظلامة رَدّها...» رد فدک اولین رفع ظلمی بود که ابن عبدالعزیز انجام داد...(12) و شیعه هرگز معتقد نیست که حضرت فاطمه آن را به عنوان ارث مطالبه نمود و هرگز چنین چیزی در تاریخ شیعه منعکس نشده، بلکه این جعل اکاذیب و دروغها را بنابر نقل ابن ابی الحدید از ام المؤمنین عایشه نقل نموده‌اند، که فاطمه میراث خود را از ابوبکر خواست، و روایتی معارض و کاملاً متناقض با این روایت از عایشه نقل شده است که قبلاً ذکر شد که عایشه به زنان پیغمبر گفته است که فدک مال آل محمد است. این تعارض آشکار نشانگر جعلی بودن و باطل بودن روایت آنهاست.(13)

 

همچنین روایات دیگری از عایشه نقل شده است که عباس و فاطمه مطالبه ارث خود از ابی‌بکر نمود. لذا این روایت با ضعف سند و متن و تعارض کاملاً از حیث اعتبار ساقط است.

 

علاوه بر این ابن ابی‌الحدید، تعارض در کلام ابی‌بکر را بر اساس روایتی نقل می‌کند که ابوبکر ابتدا اعتراف می‌کند که میراث پیامبر به اهلش می‌رسد و بعد جعل حدیث می‌کند که «لانورث» که تعارض و تضاد شدید بین دو قول است.(14)


و همچنین او نقل می‌کند که این روایت «لانورث» یک حدیثی کاملاً غریبی است، چون هیچ کس این روایت را از پیامبر به غیر ازابی‌بکر نقل نکرده است.(15)


درنتیجه: حضرت زهرا درمقابل جعل حدیث اعتراض کرد وحق خودرا که تصرف شده بود مطالبه نمود چنانکه ابی بکر ازحضرت زهرا شاهد خواست واو نیز شاهدی براعطای آن توسط پیامبر(ص) آوردکه شاهدین توسط آنان قبول نشدند.درحالیکه شاهد خواستن نیز خلاف شرع بود چون حضرت مالک وذوالید بود وآنان مدعی ومتصرف که باید شاهدی برانکار می آوردند. ولی به جای شاهد به پیامبر دروغ بستند.

پی نوشت‌ها:
1. یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت، چاپ اول، 1410، ج4، ص271.
2. ابی الحسن بلاذری، فتوح البلدان، قم، منشورات الارومیه، 1404 ق، ص 44.
3. همان، ص 45.
4. همان، ص 46 ـ 47. و ابن اثیر الکامل، بیروت، دار صادر، 1399، ج 2، ص 225.
5. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، 1409، ج 4، ص 84.
6. همان.
7. «ورثَ سلیمان بن داود...»، نحل، 16.
8. این حدیث جعلی است و هرگز از پیامبر نقل نشده است، چنان که ابن ابی الحدید در آن تردید نموده.
9. چنان که در قرآن سوره نساء آیات 11 الی 14 و آیات آخر سوره و آیات دیگر از قرآن مسئله ارث مطرح شد و به عنوان یک فریضه از آن یاد شده، مگر پیامبر اکرم از فرائض دیگر مثل نماز و... مستثنی بود، از این فریضه مستثنی شود.
10. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، لبنان، دار احیاء التراث، 1409، ج 4، ص 80.
11. ابن ابی الحدید، همان، ص 80.
12. همان، ص 81.
13. همان، ص 81.
14. همان، ص 82، چنان که ابن ابی الحدید در ص 9 ـ 84، کاملاً درباره تعارض بین احادیث صحبت کرده و آنها را مردود شمرده است.
15. همان، ص 85.


برگرفته شده از http://ahlolbait.blog.ir

عاشورا

وقتی حسین در صحنه است  

 اگر در صحنه نیستی هر کجا می خواهی باش  

 چه ایستاده به نماز  

 چه نشسته بر سر سفره ی شراب...    

«شهید محسن گلستانی» 

 

عاشورا را چه تفسیر کرده ای؟

مگر نه اینکه "کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا" ؟

 کربلا ابن زیاد هم دارد، مراقب باش!

گوش کن... می شنوی؟ شهید مطهری فریاد می زند: شمر امروز را بشناس! شمرها، عمر سعدها، حرمله ها و ابن زیاد ها، ثابت های وابسته به یک روز نیستند، متغیر های وابسته به تاریخ اند. شمرهای متحجری که با پیشانی پینه بسته جهت تقرب به خدا سر خامس آل عبا را می برند. عمرسعدهایی که برای قدرت، دست به هر ذلتی می زنند. ابن زیادهایی که فرمان می برند تا فرمان بدهند. حرمله هایی که تیر سه شعبه شان از طفل شش ماهه هم درنگ نمی کند، و لشکر عظیم کوفه که بصیرت ندارند و بنده دنیایشانند...

کوفیان اگر چه نمی خواستند ، ولی حسین (ع) را کشتند. و آنگاه که به سبب ناجوانمردی های خود ناله سر می دادند، امام سجاد (ع) فرمود:

«این مردم برای ما اشک می ریزند؟! پس چه کسانی ما را کشته اند؟!»

و اینک هنگام پیامبری زینب-سلام الله علیها- بود:

«ای مردم کوفه، ای جماعت مکر و افسون و محروم ماندگان از غیرت و حمیت، اشک چشم هایتان خشک مباد و ناله های شما آرام نشود. شما سوگندهایتان را دستاویز فساد و نابودی خویش قرار دادید، شما چه دارید جز گزافه ، غرور، دشمنی و دروغ؟ و همانند کنیزکان خدمتکار چاپلوسی و سخن چینی کردن؟!

آیا شما برای برادرم حسین (ع) می گریید؟ گریه کنید که اشک شایسته ی شماست. بسیار بگریید که این ننگ گریبان گیر شماست و لکه این ننگ تا همیشه بر دامان شما خواهد ماند. بدانید توشه راهی که برای آخرت خود فرستادید، بد توشه ای است و بار گناهی که تا روز قیامت بر دوش های شما سنگینی خواهد کرد، گناهی بس بزرگ و نا پسند است... نابود شوید، آن هم چه نابودی ای! پرچمتان سرنگون باد، آن هم چه سرنگونی ای!...»

در کربلا اگر نمی دانی چه باید کرد، زود خودت را به امام برسان.

آری، " لبیک یا حسین" مسئولیت دارد؛

شور حسینی داشتن زیباست ولی شعور حسینی داشتن از آن زیباتر است؛

و اگر این گونه نیستی، بدان... وای بر ما... که باید برای عاشورا، عاشورایی دیگر گرفت...!

عید بر همگان مبارک

کم کم غروب ماه خدا دیده میشود
صد حیف این بساط که بر چیده می شود
در لحظه های آخر این ماه مغفرت
خوشبخت آن کسیست که بخشیده می شود
پیشا پیش عیدسعید فطر مبارک

قدس

به بهانه روز جهانی قدس

International al-Quds Day

در این عصر... عصر نور و خورشید، عصرى که انسان یک پا را در ماه و دیگرى را در زهره گذاشته و امید دارد که خورشید را هم در بغل بگیرد و عصرى که مشعلهاى آزادى را بر سر چهار راه‏ها و معابر نصب کرده و به قول خود واضع (حقوق انسان) است، شاید این بزرگترین جنایتى است که تاریخ در ادوار مختلف به خود مى‏بیند، که یک مشت افراد بى‏هویت و مجهول، یک ملّت با فرهنگ را که پایه‏هاى تمدّنش در اعماق قرون فرو رفته است از خانه و آشیانه‏اش آواره کند، دنیا هم با دستى مشعل آزادى را بلند نموده و با دست دیگرى از جنایات آنها (یهود) دفاع مى‏کند!

خوب است تاریخ نویسان به اینجا که مى‏رسند، چند صفحه را با رنگ سیاه و غلیظى پر کنند و بگذرند، زیرا این لکه ننگ و عار هرگز پاک نخواهد شد و این جنایت، جنایت همه ما انسانهاى این عصر و زمان است.

و شاید انسانهاى آینده بر ما و افکار ما لبخند بزنند و با یک دنیا دهشت بگویند: چگونه آنها بخود اجازه دادند که آن عصر را عصر نور بخوانند در صورتى که ظلمات قلبهایشان را از هر طرف سخت احاطه کرده است؟

چگونه آن عصر را عصر نور گفتند و حال آن که یک میلیون انسان را آواره کرده‏اند و در یک صحراى بى‏آب و علف جاى داده و دور آنها را حصار کشیده و نام عصر و زمان خود را هم عصر نور گذاشته‏اند! چنین عصرى عصر ننگ است نه عصر نور.

(بلفور) که واضع اساس اسرائیل به شمار مى‏رفت چنین تصریح مى‏کرد:

(نباید حقوق مدنى و سیاسى ودینى طوائف غیر یهودى مهدور شود)، امّا یهود چنین خواستند که عربها از این به بعد باید خیمه‏هاى خود را برچیده و از همان راهى که آمده بودند به محل خود باز گردند. و براى این خواسته خود بیش از1000000 انسان را آواره کردند، آوارگانى که تا به امروز سرگردان بیابانها هستند و هزارها نفر آنها در اثر بى‏غذائى نابود شده‏اند. و این براى نخستین بار در تاریخ بود که عده‏اى بعنوان (آوارگان) به وجود آمدند.

 به آمارى که مؤسسه پناهندگان بین‏المللى در سال1960 تهیه نموده توجه کنید:

 آمار نشان مى‏دهد که تعداد 1.120.919 نفر پناهده تا سال1960م، از مؤسسه پناهندگان بین‏المللى چنین بهره‏مند مى‏شدند:

 تغذیه42.1٪ .
تعلیم 24.8٪ .
امور اجتماعى 2.2٪ .
امور بهداشتى 7.5٪ .
محلهاى اسکان 2.2٪ .
اینها آمار پیش از تجاوز (1967م) اسرائیل است فقط: 1.120.919 پناهنده و آواره!

عجیب آن که در مدّت4 سال یعنى از سال1948 تا سال1952 سازمان ملل متحد5 نوبت با تصویب قطع‏نامه‏اى بازگشت پناهندگان را تأیید نمود و بازگشت آنها را حقّ شرعى و قانونى دانست، ولى اسرائیل در هر5 نوبت با آن مخالفت کرد و سازمان ملل هم عملاً به وعده خود وفا نکرد.

در این ماجراى اسف‏انگیز سازمان ملل (نیروى صلح) تشکیل نداد و هم‏پیمانان مسلمان هم کوچکترین کمک اساسى را به اعراب نکردند بلکه دولتهاى بزرگ هم که داعیه رهبرى جهان آزاد را دارند، هیچگونه پشتیبانى را از مردم مظلوم تجاوز شده فلسطین و هم‏چنین توده‏هاى زجر دیده پناهنده ننمودند.



اى دنیا آیا مى‏شنوى؟ آیا تأیید مى‏کنى؟

و آیا وقت بیدارى هنوز نرسیده است؟!

کدام دیده بر مظلومیت این ملت آواره گریسته است؟

کدام دست به حمایت آنان، از آستین همت و غیرت بر آمده است؟

خون جوانان فلسطینی،حنای سران سیاست باز و کینه توز را بی رنگ می کند...

دوست من!

ببین...

ودرک کن "روز جهانی قدس" را...

قدسی که از آن ماست، باور داری؟

اجازه نده بدخواهان دست به حریم اندیشه ات ببرند، آنان یک لحظه هم بیکار نمی شینند!

به ندای دلت گوش کن:

"اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید"

دیدی چه لکه ی ننگی گذاشت بر پیشانیمان شعار "نه غزه نه لبنان" ...!!!

بیدار شو و چشمانت را باز کن

هیچکس تو را وادار نمیکند

اینجا نه کیک می دهند و نه ساندیس!!!

اینجا شرف و غیرت هموطنان من "فروشی نیست"

تصمیم با توست

چه می کنی؟

 صبح پیروزی نزدیک است

جلول ماه مبارک رمضان مبارک

حلول ماه مبارک رمضان رو به همتون تبریک میگم

دلتون رو خونه تکونی کنید این بهترین فرصته

ازش درست استفاده کنید دوستای خوبم

 

روز معلم مبارک

معلمی شغل نیست، معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای، رهایش کن و اگر عشق توست، مبارکت باد.

«شهید رجایی» 

فاطمه

تارو پود مصطفی یک لاله  بود آن هم بسوخت...
 
 
 
من بی خیال حرمت مادر نمی شوم

با هر که غیر اوست برابر نمی شوم

ما راهمان ز دشمن مرتضی جداست

با دشمن پلید برابر نمی شوم