ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

عید نوروز مبارک

برایتان رویاهایی آرزو میکنم تمام نشدنی

و آرزوهایی پرشور

که از میانشان چندتایی برآورده شود...

برایتان آرزو میکنم که دوست داشته باشید

آنچه را که باید دوست بدارید

و فراموش کنید

آنچه را که باید فراموش کنید...

برایتان شوق آرزو میکنم..

آرامش آرزو میکنم...


نــــــــــــــــوروز مبارکــــــــــــــــــ


سال نو مبارک - برای ظهورش صلوات

دعای ما به در بسته میخورد، ای کاش

خودت برای ظهورت دعا کنی آقا...

 

باز هم همان حکایت همیشگی:

پیش از آنکه باخبر شوی ،  لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود

      آری ای دریغ و حسرت همیشگی،  ناگهان چقدر زود دیر می شود!

بر ما سالی گذشت، بر زمین گردشی و بر روزگار حکایتی. هفت سین دیگری در راه است،

 صادقانه بنگریم: چند نفر از ما؟  چقدر؟  جای خالی "مصلح" را احساس می کنیم؟؟؟ چقدر غریب است که نبودنش شده عادت...!

شاید یادمان رفته که............. روزی در تقویم خواهند نوشت: 

تعطیل  " روز فرج مهدی فاطمه "

و بعد در مدینه، کنار ساختمان نیمه کاره ای تابلوی زیر را می بینیم:

" پروژه حرم مطهر بی بی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها "

    کارفرما: " قائم آل محمد "

            پیمانکار: " یاران حضرت "

                  مساحت: " وسعت دل تمام شیعیان "

 

 

خداوندا !

در این واپسین روزهای سال...

 دلم را چنان در جویبار زلال رحمتت شستشو ده ؛

 که هرکجا تردیدی هست " ایمان "،

هر کجا زخمی هست " مرهم "،

هرکجا نومیدی هست " امید "،

و هر کجا نفرتی هست " عشق " جای آن را فرا گیرد...

 

به امید اینکه دعاهایمان در لحظه تحویل سال، در توشه ی " آمین " حضرت ولیعصر (عج)  قرار گیرد

 ... سال نو مبارک ...

 

باران

امروز داره بارون میاد ....خدااااااااااااااااااااااا 

خداااااااااااااااا دوست دارن  

وای  

وای، باران باران
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟!
آسمان سربی رنگ،
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
می پرد مرغ نگاهم تا دور،
وای، باران، باران
پَرِ مرغان نگاهم را شست...

ایران زمین

وعده ما روز ۲۲ بهمن ماه در راهپیمایی با شکوه مردم  

ایران زمین

 

 

 

 راهپیمایی یوم الله 22 بهمن 

 

 

 

 

 

دهه فجر مبارک

 

«بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره):»

*این اعجاز بزرگ قرن و این پیروزی بی نظیر و این جمهوری اسلامی محتاج به حفظ و نگهداری است .

*انقلاب ما متکی به معنویات و خداست .

*این انقلاب با تائیدات غیبی الهی پیروز گردید .

 *این نعمت بزرگ الهی ( انقلاب اسلامی ) را ارزان از دست ندهید .

«رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت‌آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی):»

*خط انقلاب ، خط عظمت اسلام و مسلمین و دفاع از مظلومین و مستضعفین است .

* ما میراث بزرگ امام خمینی (ره ) و همه ارزشها و اصول آن را حفظ خواهیم کرد .

*جمهوری اسلامی متکی به یک ملت مؤمن ، سرافراز ، اصیل و ریشه دار است .

 *از ارزشهای انقلاب و دستاوردهای انقلاب باید همه ، زن و مرد و پیر و جوان دفاع کنند .

۹ دی

نه دی،  یک روز بود ولی خیرٌ مِن الفِ شَهر بود.

نه دی،  مبیّن کوثر و ابتر بود که گفتند خامنه ای کوثر است، دشمن او ابتر است.

نه دی،  عاشورا بود و ایران کربلا.

نه دی، ثمره ی خون شهید آیت ها، مطهری ها، بهشتی ها، باکری ها، همت ها و ... بود.

نه دی، تاریخ نبود، بلکه خود تاریخ ساز بود.

نه دی، روز بخشش فریب خوردگان و روز غضب بر فتنه گران توسط امت بود.

نه دی، آموخت که نیازی نیست همیشه ولیّ در بین باشد بلکه کافی است ولیّ در دل باشد.

نه دی، غدیر خم بود در کویر قم و سراسر ایران. 

نه دی، نور بصیرت الهی بود در دلهای امت.

هرچه خواستم بگویم که نه دی چیست، زبان الکن بود و قلم قاصر. فقط می توانم که بگویم نه دی، نه دی بود و بس.


        

هفته دفاع مقدس

هفته ی دفاع مقدس !؟!

         عجیب نیست؟!

دقت کنید: هفته ی دفاع مقدس...

                شاید بیشتر از اینها حقش باشد!

                      یک هفته ی یادبود؟! بی معرفتی نیست؟!

تاریخ حقیر است در مقابل عظمت بزرگمردی های جبهه ها...

چه بگویم؟

خواستم از ازبان خودم چند خطی از شهدا بنویسم ، ولی بعد منصرف شدم!

با خودم گفتم حال و هوای شهدا را خود شهدا قشنگ تر برایمان بازگو می کنند؛

          به شرطی که ما هم با دل بخوانیم.

به قلم سید شهیدان اهل قلم، آقا سید مرتضی آوینی:

 

«تفاوت ما با دیگرانی که جنگ را ندیدند این است که ما انسان را‌ ‌درک کردیم.

‌ما از این موهبت برخوردار بودیم که انسان دیدیم.

ما یافتیم آنچه را که دیگران نیافتند.

ما همه‌ی افق‌های معنوی انسانیت را در شهدا تجربه کردیم.

ما ایثار را دیدیم که چگونه تمثل می‌یابد؛

عشق را هم،

امید را هم،

زهد را هم،

شجاعت را هم،

کرامت را هم،

عزت را هم،

شوق را هم،

و همه‌ی آنچه را که دیگران جز در مقام لفظ نشنیدند،

ما به چشم دیدیم.

ما دیدیم که چگونه کرامات انسانی در عرصه‌ی مبارزه به فعلیت می‌رسند.

ما معنای جهاد اصغر و اکبر را درک کردیم.

آنچه را که عرفای دلسوخته حتی بر سرِ دار نیافتند،

ما آزمودیم.

ما فرشتگان را دیدیم که چه سان عروج و نزول دارند.

ما عرش را دیدیم.

ما زمزمه‌ی جویبارهای بهشت را شنیدیم.

از مائده‌های بهشتی تناول کردیم،

و بر سر سفره‌ی حضرت ابراهیم نشستیم.

ما در رکاب امام حسین جنگیدیم.

ما بی‌وفایی کوفیان را جبران کردیم...

و پادگان دوکوهه بر این همه شهادت خواهد داد.»

 

شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می دهند

ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم

غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند...!

عاشورا

                     

حسین دیگر هیچ نداشت که فدا کند، جز جان که میان او و ادای امانت ازلی فاصله بود... و اینجا سدره المنتهی است. نه... که او سدره المنتهی را آنگاه پشت سرنهاده بود که از مکه پای در طریق کربلا نهاد... و جبرائیل تنها تا سدره المنتهی همسفر معراج انسان است . او آنگاه که اراده کرد تا از مکه خارج شود گفته بود: من کان فینا باذلاً مهجته و موطناً علی لقاءالله نفسه فلیرحل معنا، فاننی راحل مصبحا ان شاءالله تعالی. سدره المنتهی مرزدار قلمرو فرشتگان عقل است. عقل بی اختیار. اما قلمرو آل کسا، ساحت امانتداری و اختیار است و جبرائیل را آنجا بار نمی  دهند که هیچ ، بال می سوزانند . آنجا ساحت انی اعلم ما لاتعلمون است ، آنجا ساحت علم لدنی است ، رازداری خزاین غیب آسمان ها و زمین؛ آنجا سبحات فنای فی الله است و بقای بالله ، و مرد این میدان کسی است که با اختیار ،از اختیار خویش درگذرد و طفل اراده اش را در آستان ارادت قربان کند ... و چون اینچنین کرد، در می یابد که غیر او را در عالم اختیار و اراده ای نیست و هر چه هست اوست. اما چه دشوار می نماید طی این عرصات! آنان که به مقصد رسیده اند می گویند میان ما و شما تنها همین «خون» فاصله است ؛ تا سدره المنتهی را با پای عقل آمده ای، اما از این پس جاذبه جنون ، تو را خواهد برد... طیّّّّّّ این مرحله دیگر با پای اراده میسور نیست ؛ بال می خواهد و بال را به عباس می دهند که دستانش را در راه خدا قربان کرد. این حسین است که عرصات غایی خلافت تکوینی انسان را تا آنجا پیموده است که دیگر جز جان میان او و مقصود فاصله نیست. آنان که با چشم ظاهر می نگرند او را دیده اند که بر بالین علی اکبر علی الدنیا بعدک العفا گفته است و بر بالین قاسم عزَّ والله علی عمک ان تدعوه فلا یجیبک او یجیبک ثم لا ینفعک و اکنون بر بالین ابی الفضل عباس می گوید: الان انکسر ظهری و قلت حیلتی ،اما حجاب های نور را نمی بینند که چه سان از هم دریده و رشته های پیوند روح را به ماسوی الله چه سان ازهم گسسته ! نه ماسوی الله ، که اینجا کلام نیز فرشته سان فرو می ماند.مردانگی و وفای انسان نیز به تمامی ظهور یافت و آن قامت مردانه عباس بن علی با دستان بریده بر شریعه فرات، آیتی است که روح از این منزلگاه نیز گذشته است و عجیب آن است که آن باطن چگونه در این ظاهر جلوه می کند. بعدها امّ البنین دررثای عباس سرود: 

یامن رای العباس کر علی جماهیر النقد

و وراه من ابناء حیدر کل لیث ذی لبد

انبئت ان ابنی اصیب برأسه مقطوع ید

و یلی علی شبلی امال برأسه ضرب العمد

لوکان سیفک فی یدیک لما دنی منک احد 

دستان عباس بن علی قطع شده بود که آن ملعون توانست گرز بر سر او بکوبد. اما تا دستان ظاهر بریده نشود، بال های بهشتی نخواهد رست. اگر آسمان دنیا بهشت است ، آسمان بهشت کجاست که عباس بن علی پرنده آن آسمان باشد؟ فرشتگان عقل به تماشاگه راز آمده اند و مبهوت از تجلیات علم لدنّی انسان، به سجده در افتاده اند تا آسمان ها و زمین، کران تا کران ، به تسخیر انسان کامل درآید و رشته اختیار دهر به او سپرده شود؛ اما انسان تا کامل نشود، در نخواهد یافت که دهر، بر همین شیوه که می چرخد، احسن است. چشم عقل خطابین است که می پرسد: اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء... اما چشم دل خطاپوش است. نه آنکه خطایی باشد و او نبیند... نه ! می بیند که خطایی نیست و هرچه هست وجهی است که بی حجاب ، حق را می نماید. هیچ  پرسیده ای که عالم شهادت بر چه شهادت می دهد که نامی اینچنین بر او نهاده اند؟ 

عید فطر مبارک

آرزوها پیش از رسیدن به منتهای کرم تو، با نیازهای برآورده بازآمدند. و کاسه های گدایی محتاجان، از بخشش بسیار تو لبالب گردیدند، و صفت ها پیش از آنکه حقیقت نعمت تو را دریابند، از هم گسیخته شدند. اینک تو را سزاست، آن برترین کمال، که برتر از هر کمالی است، و آن والاترین شگوه، که از هر شکوهی والاتر است. ... اینک منم که آهنگ آستان تو کرده ام و بخششهای نیک از تو می خواهم. هاتفی از گوشه میخانه دوش گفت ببخشند گنه! می بنوش لطف الهی بکند کار خویش مژده رحمت برساند سروش این خرد خام به میخانه بر تا می لعل آوردش خون بجوش گر چه وصالش نه به کوشش دهند هر قدر ایدل که توانی بکوش لطف خدا بیشتر از جرم ماست نکته سر بسته چه دانی خموش گوش من و حلقه گیسوی یار روی من و خاک در میفروش عید سعید فطر مبارک باد.

ماه میهمانی

رمزها در رمضان است، خدا می داند برتر از فهم و گمان است، خدا می داند موسم بندگی چشم و زبان و گوش است نه همین صوم دهان است خدا می داند بار عام و، همه مهمان خداوند کریم ماه آزادی جان است، خدا می داند