ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

روز دختر بر دختران پاک این مرز و بوم مبارک

بانو! قسم به پنجره های ضریح تو .... این آستان توست که باب الرضای ماست   

سلام به همه دوستای گلم به خصوص دخترها.

روز دختر رو به همه دخترای خوشگل سایتمون تبریک میگم.

با ارزوی بهترین ها برای دوستای گلم. به سلامتی همه دخترا. 

راستی دلم خیلی برای همتون تنگ شده بود 

روز دختر را به دختر عزیز خودم هم تبریک میگم  

به جان پاک تو ای دختر امام ، سلام به هر زمان و مکان و مقام سلام 

  تویی که شاه خراسان بود برادر تو بران مقام رفیع و براین مقام سلام

 به هر عدد که تکلم شود به لیل و نهار هزار بار فزون تر ز هرکلام سلام

صبح تا شب و از شام  تا طلیعه صبح بر استانه قدست علی الدوام سلام

 به پیشگاه تو ای خواهر شه کونین ز فرد خلیق به صبح و شام سلام

 منم که هرسر مویم به هر زمان گوید به جان پاک توای دختر امام سلام 

روز دختر رو به همه ی دخترا تبررررررررررررررررررررررریک میگم 

عید مبارک

 عید فطر بر همگان مبارک 

صدای پای عید می آید . دل بر سر دو راهی ِ آمدن عید رمضان و رفتن ماه مبارک رمضان بلا تکلیف است ... نمی داند از آمدن آن شاد باشد یا از رفتن این محزون ؟ عید فطر پاک ترین و عیدترین عیدهاست چرا که پاداش ِ یک ماه عبادت و شست و شوی جان درنهر پاک رمضان است.عید فطر، عید پایان یافتن رمضان نیست . عید برآمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است، چونان ققنوس که ازخاکستر خویش دوباره متولد می شود. رمضان کوره ایی است که هستی انسان را می سوزاند و آدمی نو ؛با جانی تازه از آن سر بر می آورد . عیدفطر ؛ شادی برای رفتن رمضان نیست بلکه برای آمدن روز نو ، روزی نو و انسانی نو است . بناست که رمضان با سحرها و افطارهایش ، با شبهای قدر و مناجاتهایش از ما آدمی دیگر بسازد . اگر درعید فطر در نیابیم که از نو متولد شده ایم، اگر تازگی را درروح خود احساس نکنیم، عید فطر ؛ عید ما نیست .

کاش قدر بدانیم!

«به درستی که ما در شب قدر، قرآن را فرو فرستادیم».
آری، این فرو فرستادنی است عظیم و سپردنی است بزرگ! وقتی اساس‏نامه معبود بر حیات بندگان ابلاغ می‏شود؛ آن‏گاه که آئین‏نامه زندگی در ساحت اسلام اعلام می‏شود و شبی که قانون اساسی عُبودیت، در خلوتی محض میان رب و بنده، وضع شود، قدر تجلی می‏یابد و به درستی که قدر، مجال ادراک فضیلت است و فرصت تحصیل نور! باشد که آن را قدر بدانیم! 

بارالها! تو خود می‏دانستی که دست گنه‏کار، کوتاه‏تر از آن است که به آسمان برسد و این بود که شبی آسمانیان را به زمین فرود آوردی تا میهمان تو از برچیدن میوه‏های آسمان، بی‏نصیب نماند که کریمان برای بخشیدن سیب سرخ مهربانی، از بلندای شاخه خود به سمت کودکان سرگردان، این‏گونه خم می‏شوند.
«امشب مرا آرامشی امواج‏خیز است *** دار و ندارم یک دل پا در گریز است
ای عشق کاری کن که بال و پر بگیرم *** یک‏بار دیگر خویش را از سر بگیرم» 

حلول ماه مبارک رمضان مبارک

  

بار دیگر رمضان، ماه اُنس دوستان خدا از راه رسید و غریو شادی و همهمه عاشقان به آسمان برخاست و مژده اسارت شیطان و هوای نفسْ در همه جا پیچید. آری، آمد آن ماهی که به انتظارش بودیم؛ ماهی که جان را طراوتی دوباره می بخشد و روان آدمی را زنگار از چهره می شوید. طلیعه این ماه مبارک را بر ره پویان کوی حقیقت تبریک می گوییم. 

 

منو یادتون نره ها ااااااااااااااااااااااااااا

اعیاد شعبانیه

چه زیبا و با شکوه است این ماه که نامهای با برکت شما عزیزان شعبان را نورانی کرده است. شعبان ماه توست ای والا پیامدار!

ابتدا از حسین بگویم که مظهر عشق و انسانیت است و اوست چراغ هدایت و کشتی نجات ما. این عناوین برای این است که بیش از این شرمنده ات نباشم مولا.

حال می نویسم از ابوالفضل جانباز دشت کربلا که نامش تداعی گر مهربانی و ایثار است و برای روز جانباز برای ما غفلت زده گان همین کافی است که لحظه ای به یاد جانبازانی بیفتیم که سرفه هایشان شده هق هق شب های مادر و ای کاش می شد برایشان کاری کرد.

 سر انجام از نام زیبای سجاد می نویسم که مناجات های عاشقانه و عارفانه اش در بین قلب های ما ارام گرفته است و لحظه ای درنگ کافی است تا تو را به یگانه معبود عالم نزدیکتر کند.

ای خدا از تو درخواست می کنم ایمان ثابت که همیشه در قلبم برقرار باشد و یقینی کامل تا بدانم که به من جز انچه قلم تقدیر تو نگاشته نخواهد رسید و مرا در زندگانی دنیا به هر انچه قسمتم کردی راضی و خشنود سازی ای مهربانترین مهربانان

اعیاد شعبانیه بر همه شما مبارک 

یادتان باشد اگر تنگی دل غوغــا کرد


مهدی فاطمه را یـاد کنید، او تنهاست

اللهمّ عجّل لولیک الفرج

مبعث مبارک


نور عترت آمد از آیینه ام
کیست در غار حرای سینه ام
رگ رگم پیغام احمد می دهد
سینه ام بوی محمد می دهد


سلام بر مبعث، بهاری‏ترین فصل گیتی!
سلام بر مبعث، فصل شکفتن گل سرسبد بوستان رسالت!
سلام بر مبعث؛ روزی که گل‏های ایمان در گلستان جان انسان شکوفا شد!
بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد.


امروز روز تکوین آیه ‏های رسالت است. روز تجلّی رحمت الهی.
عید پیامبری رسول خدا(ص) مبارک

امام زمان و ساندیس

صبرم از کاسه دگر لبریز است  

اگر این جمعه نیاید چه کنم!  

آنقدر من خجل از کار خودم  

اگر این جمعه بیاید چه کنم؟!  

 

تو بیا کین دل ما طاقت هجران ندارد 

یکی از دوستان در قسمت نظرات پستهای قبلی نوشته بود ساندیس خور ... 

میخواستم دعوتش کنم ۲۲ بهمن حتما تشریف بیارن چون ساندیس میدن... 

شنبه، با برو بچه  می رویم راهپیمایی ُ یکی از بچه ها  می‌گفت 22 بهمن نوشابه و ساندویچ هم می‌دهند. ما 22 بهمن هم می‌آییم. برای چنین ملتی که جانش بر کف است، جان باید داد. جمهوری اسلامی به مردمش می‌رسد؛ حرفی هست؟! ما با رهبرمان آنقدر «نداریم» که هر وقت اراده کنیم، چفیه‌اش را می‌گیریم؛ حرفی هست؟! آنقدر دوستش داریم که با یک اشاره‌اش نشانی خیابان انقلاب را می‌گیریم و می‌آییم. ساندیس هم می‌خوریم؛ حرفی هست؟! سران غرب، به فکر مردمان خود باشند که اول سال نو از سرما یخ نزنند. ما اینجا رابطه‌مان با رهبرمان گرم گرم است. خاک بر سرت سارکوزی! به ما چه که مردم فرانسه می‌خواهند سر به تن تو نباشد؟! نظام ما با ساندیس و نی و تی‌تاب و هوندا 125 همه حیثیت «همه ابرقدرت‌های دیگر+1+5» را به بازی گرفته. ما تا ساندیس داریم بمب هسته‌ای می‌خواهیم چه کار؟ حالا دیدی که ما چرا انرژی هسته‌ای را برای مصارف صلح‌آمیز می‌خواهیم؟! شما هر وقت نی ساندیس نظام ما را حریف شدید، آن زمان حرفی نیست، ما هم می‌رویم سراغ نیزه.
راستی! یادم رفت بگویم، برای این دل‌نوشته که تقدیمش می‌کنم به مولایم خامنه‌ای، 2 تا ساندیس گرفتم، یک تی‌تاب، حرفی هست؟!  

راه پیمایی 

ساندیس جمهوری اسلامی شراباً طهوراست. آب زمزم است. آب زمزم ما، ساندیس‌های جمهوری اسلامی‌اند نه چشمه‌ای که اختیارش دست سعودی‌های شیعه‌کش است.

یا حسین (ع)

 

یا من فلق البحر لبنی اسرائیل فأنجاهم...
و توی دلت می گفتی عباسم... این بار قرار نیست دریایی شکافته شود... و کسی راه باز کند ...
گفتی... یا من دعَوتُه مریضا فشفانی و عریانا فکسانی و جائعا فأشبعنی و عطشانا فأروانی...
خدایا! تو زیاد به حسینت مهربانی کرده ای... زیاد گرسنگی و تشنگی اش را رفع کرده ای... این یک بار تشنگی حسینت را طاقت بیاور... حسین تو کسی نیست که کسی از پیش او دست خالی برگردد... بگذار این بار پیراهنش را هم...
گفتی... فبأیّ شیء أستقبلک یا مولای أبسمعی أم ببصری ام بلسان أم بیدی أم برجلی ألیس کلها نعمک عندی و بکلّها عصیتک...
خدایا!... زبان حسین خشکیده باشد... چشم هایش سیاهی برود... همه بدنش قطعه قطعه شده باشد... حسین را می بخشی؟
گفتی... اللهم إنّک یجیب المضطر و تکشف السّوء و تغیث الکروب و تشفی السقیم و تغنی الفقیر و تجبر الکسیر و ترحم الصغیر و تعین الکبیر و لیس دونک ظهیر و لا فوقک قدیر و أنت العلی الکبیر المطلق المکبل الاسیر یا رازق الطفل الصغیر یا عصمة الخائف المستجیر...
خدایا فقط یک چیز هست که حسین هم طاقت دیدنش را ندارد...به بچه های کوچک حسین... وقتی از وحشت بین آتش ها می دوند... خودت رحم کن... زینب را خودت یاری کن... آخر آنها کسی را جز تو ندارند ...
گفتی... یا اجود الاجودین و اکرم الاکرمین الیک اقبلنا موقنین و لبیتک الحرام ءامّین قاصدین فاعنّا علی مناسکنا و اکمل لنا حجّنا...
خدایا هنوز حج حسین تمام نشده... هنوز حسین قربانی هایش را نداده...کمکش کن که...

راوی می گوید حسین به اینجا که رسید از چشم های زیبایش مثل دو مشک ، اشک سرازیر بود...
یا اسمع السامعین...هرچقدر دوست داری مناجات حسینت را گوش کن...
یا ابصر الناظرین... سیر حسینت را تماشا کن...!
یا رب یا رب یارب...
راوی می گوید حالا دیگر صدای گریه ی اهل بیت هم به آسمان بلند شده بود...
فکر کن...با هرکدام از این صداهای گریه باید یک بار جدا عرفه خواند...
با صدای گریه ی عباس... صدای گریه ی زینب ...صدای گریه ی رباب... صدای گریه ی قاسم ...صدای گریه ی عبدالله... حتی صدای گریه ی علی اصغر...
راستی چقدر جای حر و مسلم خالی بود...

سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و فاطمه (س) مبارک

 

 

از وقایع ماه دیحجه  ازدواج علی علیه‌السلام با دختر پیامبر، فاطمه، است . در حالی که عمر شریف حضرت فاطمه، به روایتی پانزده سال بود و به روایتی دیگر هجده سال.

پیش از این اشراف و بزرگان بسیاری به خواستگاری فاطمه‌ ‌آمده بودند، اما هیچ یک مورد موافقت پیامبر قرار نمی‌گرفتند. آنان به گمان خود آنچه برای جلب نظر پیامبر و فاطمه لازم بود را دارا بودند، غافل از آنکه فاطمه چنان مقامی دارد که به موجب سوره کوثر، خیر کثیر است. او راضیه مرضیه و نمود اخلاص و فضیلت بود و شوهر او نیز باید چنین ملاک‌هایی در خود متجلی سازد.

روزی علی در حالیکه حجب و حیا او را از سخن گفتن مانع می‌شد، خدمت پیامبر شرفیاب شد. او با ادای جملاتی مقصودش را به اطلاع پیامبر رساند. پیامبر که علی را همچون فاطمه در خانه خود بزرگ کرده بود و از ایمان و فضیلت او مطلع بود، با این درخواست موافقت کرد. پیامبر خواستگاری علی را با دخترش زهرا در میان گذاشت. فاطمه نیز با سکوت موافقتش را اعلام کرد. پیامبر برخواست و فرمود: «الله اکبر سکوتها اقرارها.»

دارایی علی در آن زمان، یک شمشیر و یک زره بود. زره را به دستور پیامبر فروخت. پیامبر مقداری از پول زره را به بلال داد تا برای زهرا مقداری عطر بخرد و باقیمانده را هم برای تهیه جهیزیه در اختیار ابوبکر و عمار گذاشت. آن دو نیز جهیزیه را تهیه و به خدمت رسول خدا آوردند که از این قرار بود:

1-                 پیراهنی به قیمت 7 درهم

2-                 روسری به قیمت یک درهم

3-                قطیفه مشکی

4-                 یک تخت که از چوب و لیف خرما بود.

5-                دو تشک از کتان مصری که درون یکی پشم و دیگری، لیف خرما بود.

6-                 4 بالش که 2 عدد از پشم و 2 عدد دیگر از لیف خرما بود.

7-                 پرده

8-                 حصیر

9-                دست‌آس

10- مشکی از پوست

11- کاسه چوبی برای شیر

12- ظرف چوبی برای آب

13- سبویی سبزرنگ

14- چند کوزه

15- دوبازوبند نقره‌ای

16- و یک ظرف مسی

مهریه زهرا همان مهرالسنه، پانصد درهم، بود و اینگونه علی و زهرا که هر دو تربیت شده محضر رسول مکرم اسلام بودند،  زندگی مشترک را آغاز کردند.

روز دختر مبارک

 

وقتی باور غالب جامعه، «زن» را مایه عار میدانست و از «دختر» نفرت داشت و حتى آن را زنده به گور میساخت؛ در چنین محیطی، «اسلام» جایگاه انسانى زن را احیاء کرده و او را ریحانه؛ یعنی شاخه گلى ظریف مینامد. یکى از ارمغانهاى زیبای پیامبر، شخصیت دادن به دختر و زن میباشد. بدان حد که پیامبر(ص) میفرمود

ـ بهترین فرزندان شما، دخترانتان می‌باشند.

ـ از خوش قدمى زن، این است که نخستین فرزندش دختر باشد.

و چون به نبى خاتم بشارت دختر میدادند، می‌فرمود:

گلی است که خدا، روزیش می‌دهد و تامین او با خداست.

بر خود ببالید و از آن دسته دخترانى باشید که پیامبر درباره  ی ایشان فرمود:

چه خوب فرزندانى اند دختران محجوب!

دختران ایرانی روزتان مبارک